چشم وا کردم و دیدم که خدایم تو شدی
چشم وا کردم و دیدم که خدایم تو شدی
دفتر پر غزل خاطره هایم تو شدی
در سرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم تو شدی
درد من دوری از توست بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم تو شدی
دورم از دین خودم...قبله ی من گم شده و
معبدو قبله ی من..ذکر دعایم تو شدی
دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم تو شدی
خانه مسکوت ...غزل مرده و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم تو شدی
علیرضا آذر
دفتر پر غزل خاطره هایم تو شدی
در سرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم تو شدی
درد من دوری از توست بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم تو شدی
دورم از دین خودم...قبله ی من گم شده و
معبدو قبله ی من..ذکر دعایم تو شدی
دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم تو شدی
خانه مسکوت ...غزل مرده و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم تو شدی
علیرضا آذر
- ۱.۹k
- ۰۹ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط