ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

« ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نِشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم... »

-وحشی بافقی؛
دیدگاه ها (۴۵)

نوشتن، نه برای به یاد داشتن، نه برای رهایی، نوشتن برای تسلا....

سلام بر تو ، که قبل از تنم ، غمم را به آغوش کشیدی؛ #darya|در...

نه ز پای می نشیند نه قرار می پذیرددل آتشین من بین که به موج ...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط