پارت ۲۸ فیک مرز خون و عشق
اسلاید دوم دسته گله نامجون
پارت ۲۸
ا،ت ویو
به سمت مغازه ای که جونگکوک گفت رفتیمو
جونگکوک : سلام.....ببخشید حلقه چی دارین؟
فروشنده : برای اون خانوم میخواین؟
به من اشاره کرد
جونگکوک : خیر دوستم میخواد اعتراف کنه و میخوام برای اون حلقه ی ازدواج بخرم
فروشنده : اوه خوبه ......خب ما این حلقه هارو داریم ....دوستتون بهتره خودشون بیان انتخاب کننن
ا،ت : نامجون شی بیا جلو
نامجون اومد جلو و گفت
نامجون : ست اینو دارین؟
فروشنده : بله
نامجون : میشه ببینم
فروشنده : بله حتما بفرمایید
ست حلقه ای که نامجپن خوشش اومده بودو نشون داد
نامجون : به نظر من خوشگله ، نظر شما چیه بچه ها؟
تهیونگ : به نظر من فوقالعادس
جیمین : منم همین نظرو دارم
ا،ت : خیلی خوبه
جونگکوک : به نظرم همینو بگیر
نامجون : موافقم ...... پس آقا به ژحمت همینو توی جعبه بزارین
فروشنده : چشم ، چیز دیگه ای نمیخواین؟
نامجون : فعلا نه ممنون
فروشنده : باشه ، بفرمایید
جعبه رو به نامجون داد و حساب کرد
جیمین : خب حالا بریم گل فروشی و دسته گل بخریم
تهیونگ : باید خیلی زیاد بخریم و بعد همه ی گلبرگاشونو جدا کنیم
ا،ت : خب چه کاریه گلبرگ میخریم
تهیونگ : خب اونجوری زیاد تازه نیس
ا،ت : راس میگی
جونگکوک : تازه یدونه هم برای اون موقعی که زانو میزنه نیازه
ا،ت : آره درسته خب بریم
نامجون : بیاین بریم اون مغازه
به طرف دیگه ی پاساژ رفتیمو ، وارد مغازه ای که نامجون گفت شدیم
تهیونگ : ببخشید گل رز دارین؟
فروشنده : بله داریم ، دسته گل میخواین یا تک گل؟
نامجون : ت.....
پریدم وسط حرفشو گفتم
ا،ت : دسته گل😊
فروشنده : بله حتما این چطوره؟
جیمین : نامجون هیونگ این خیلی خوشگله همینو بگیر
نامجون : اوکی پس اینو میخواستم و ..... یعالمه رز دیگه
فروشنده : اونارو دسته کنم یا همینجوری میبرین؟
نامجون : همینجوری
فروشنده : باشه بفرمایید
همه ی گلارو از گرفتیمو حساب کردیم و از مغازه زدیم بیرون
ا،ت : هووووو....حالا بریم نقشمونو عملی کنیم
نامجون : ما که قرار بود تک گل بگیریم
ا،ت : ناسلامتی دخترم ....میفهمم دخترا از چی بیشتر خوششون میاد
تهیونگ : اووو
جیمین : خب بریم دیگه
جونگکوک : درسته ، کلی کار داریم ممکنه دیر شه
از هتل خارج شدیمو سوار ماشین شدیمو برگشتیم هتل
خیلی قایمکی همچی رو رد کردیمو رفتیم سمت راهرو
یه راهرو بود که گوشه بود و فقط اتاقای ما اونجا بود
اتاق منو جونگکوک
اتاق یونگی
اتاق جیمین
اتاق جیهوپ
اتاق جین
اتاق نامجون
و اتاق تهیونگ
منو جونگکوکو تهیونگو جیمین شروع کردیم به گلبرگ کردن گلا
نامجونم رفت که یکم استراحت کنه
بعد از چند مین همه ی گلارو گلبرگ کردیمو دکور کردیمشون روی زمینه راهرو
جونگکوک : زنگ بزنم به نامجون که حاضر شه و بیاد؟
ا،ت : اره اره سریع زنگ بزن
جونگکوک زنگ زدو نامجون در صدمی از ثانیه حاضر شد
نامجون : من اومدم
ا،ت : خوبه.....
پارت ۲۸
ا،ت ویو
به سمت مغازه ای که جونگکوک گفت رفتیمو
جونگکوک : سلام.....ببخشید حلقه چی دارین؟
فروشنده : برای اون خانوم میخواین؟
به من اشاره کرد
جونگکوک : خیر دوستم میخواد اعتراف کنه و میخوام برای اون حلقه ی ازدواج بخرم
فروشنده : اوه خوبه ......خب ما این حلقه هارو داریم ....دوستتون بهتره خودشون بیان انتخاب کننن
ا،ت : نامجون شی بیا جلو
نامجون اومد جلو و گفت
نامجون : ست اینو دارین؟
فروشنده : بله
نامجون : میشه ببینم
فروشنده : بله حتما بفرمایید
ست حلقه ای که نامجپن خوشش اومده بودو نشون داد
نامجون : به نظر من خوشگله ، نظر شما چیه بچه ها؟
تهیونگ : به نظر من فوقالعادس
جیمین : منم همین نظرو دارم
ا،ت : خیلی خوبه
جونگکوک : به نظرم همینو بگیر
نامجون : موافقم ...... پس آقا به ژحمت همینو توی جعبه بزارین
فروشنده : چشم ، چیز دیگه ای نمیخواین؟
نامجون : فعلا نه ممنون
فروشنده : باشه ، بفرمایید
جعبه رو به نامجون داد و حساب کرد
جیمین : خب حالا بریم گل فروشی و دسته گل بخریم
تهیونگ : باید خیلی زیاد بخریم و بعد همه ی گلبرگاشونو جدا کنیم
ا،ت : خب چه کاریه گلبرگ میخریم
تهیونگ : خب اونجوری زیاد تازه نیس
ا،ت : راس میگی
جونگکوک : تازه یدونه هم برای اون موقعی که زانو میزنه نیازه
ا،ت : آره درسته خب بریم
نامجون : بیاین بریم اون مغازه
به طرف دیگه ی پاساژ رفتیمو ، وارد مغازه ای که نامجون گفت شدیم
تهیونگ : ببخشید گل رز دارین؟
فروشنده : بله داریم ، دسته گل میخواین یا تک گل؟
نامجون : ت.....
پریدم وسط حرفشو گفتم
ا،ت : دسته گل😊
فروشنده : بله حتما این چطوره؟
جیمین : نامجون هیونگ این خیلی خوشگله همینو بگیر
نامجون : اوکی پس اینو میخواستم و ..... یعالمه رز دیگه
فروشنده : اونارو دسته کنم یا همینجوری میبرین؟
نامجون : همینجوری
فروشنده : باشه بفرمایید
همه ی گلارو از گرفتیمو حساب کردیم و از مغازه زدیم بیرون
ا،ت : هووووو....حالا بریم نقشمونو عملی کنیم
نامجون : ما که قرار بود تک گل بگیریم
ا،ت : ناسلامتی دخترم ....میفهمم دخترا از چی بیشتر خوششون میاد
تهیونگ : اووو
جیمین : خب بریم دیگه
جونگکوک : درسته ، کلی کار داریم ممکنه دیر شه
از هتل خارج شدیمو سوار ماشین شدیمو برگشتیم هتل
خیلی قایمکی همچی رو رد کردیمو رفتیم سمت راهرو
یه راهرو بود که گوشه بود و فقط اتاقای ما اونجا بود
اتاق منو جونگکوک
اتاق یونگی
اتاق جیمین
اتاق جیهوپ
اتاق جین
اتاق نامجون
و اتاق تهیونگ
منو جونگکوکو تهیونگو جیمین شروع کردیم به گلبرگ کردن گلا
نامجونم رفت که یکم استراحت کنه
بعد از چند مین همه ی گلارو گلبرگ کردیمو دکور کردیمشون روی زمینه راهرو
جونگکوک : زنگ بزنم به نامجون که حاضر شه و بیاد؟
ا،ت : اره اره سریع زنگ بزن
جونگکوک زنگ زدو نامجون در صدمی از ثانیه حاضر شد
نامجون : من اومدم
ا،ت : خوبه.....
- ۲۸۰
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط