ای ز عشقت روح را آزارها
ای ز عشقت روح را آزارها
بر در تو عشق را بازارها
ای ز شکر منت دیدار تو
دیده بر گردن دل بارها
فتنه را در عالم آشوب و شور
با سر زلفین تو اسرارها
عاشقان در خدمت زلف تواند
از کمر بر ساخته زنارها
نیستم با درد عشقت لحظهای
خالی از غمها و از تیمارها
بر امید روی چون گلبرگ تو
مینهم جان را و دل را خارها
تا سنایی بر حدیث چرب تست
غره چون کفتار بر گفتارها
دارد از باد هوس آبی بروی
با خیال خاک کویت کارها
سنایی
بر در تو عشق را بازارها
ای ز شکر منت دیدار تو
دیده بر گردن دل بارها
فتنه را در عالم آشوب و شور
با سر زلفین تو اسرارها
عاشقان در خدمت زلف تواند
از کمر بر ساخته زنارها
نیستم با درد عشقت لحظهای
خالی از غمها و از تیمارها
بر امید روی چون گلبرگ تو
مینهم جان را و دل را خارها
تا سنایی بر حدیث چرب تست
غره چون کفتار بر گفتارها
دارد از باد هوس آبی بروی
با خیال خاک کویت کارها
سنایی
۱.۰k
۰۷ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.