با من از آفتابهای فراوان میگویند... اما من این جا بر پشتهای در مه نشستهام بیانتظار طلوعی زخمی یا شقایقی در مه، یا زنی در باران؟ «دوستم بدار!» یا «دوستش دارم»؟ از من مپرس! سهم من از تمام حقیقت، همین اندکی تردید است
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.