تب مژگان 68
#تب_مژگان 68
خدایا... چرا عمار؟ چرا این همه مظلومیت؟! ... چرا آرمان؟! مگه موی دماغ کیا شده که دارن برای حذفش اینجوری برنامه ریزی میکنند و خودش را به آب و آتیش میزنند؟!
به شروین گفتم: شروین با منی؟!
گفت: میشنوم!
گفتم: چرا آرمان؟! شما که دارین کارتون را میکنید و مامور ما هم الان رفته دنبال کاری که خواسته بودین... اما چرا آرمان؟ چرا میگی متهم دونه درشت؟
شروین نفس عمیقی کشید و گفت: قصه اش مفصله... عمار، وقتی که داشت پرونده اش را تو خونه تایپ میکرد و از دختر و پسرش هم به عنوان شاهد استفاده میکرد و مشاهداتشون را مینوشت، باید فکر اینجا را میکرد... مژگان که خیلی خبر از دنیا نداشت... چون نفیسه با تن و بدن و محبتش جادوش کرده بود... اما آرمان گوشش میجنبید...
گفتم: حالا که همه چیز به نفع شماست... من هم دست شما گیر اومدم... حداقل بهم بگو بدونم... بگو آرمان چی بود که میگی گوشش میجنبید؟!
شروین با خنده گفت: خوشم میاد که میدونی داری میری جهنم... باشه... بذار بگم برات... چون آرمان تنها کسی بود که از گلشیفته در مجلس نوزدهم ماه پارسال (ماه مخصوص بهاییت که با مراسم خاص همراه است) فیلم گرفته بود... نمیدونم فیلم را از کجا آورده بود... چون خود آرمان که دو اون مجلس نبود... پس از یه نفر کش رفته بوده... خب کسی که میتونه فیلم ما را کش بره، پس میتونه خیلی چیزای دیگه را کش رفته باشه که ما خبر نداریم... تو به جای من باشی، ازش میگذری؟!
یادم اومد که نفیسه یا مژگان... دقیق یادم نیست... بهم گفته بودن که سهیلا و فریبا و گلشیفته و اینا داشتن یواشکی درباره قره العین شدن یکی از زن ها حرف میزدن... تازه دوزاریم افتاد که آرمان عجب سوتی بزرگی از اونها گرفته بوده که حتی برای کشتن خودش و باباش و خواهرش برنامه ریزی میکنند...
[ قُرَّةُالعَین (درگذشت ۱۲۶۸ قمری) شاعر ایرانی، از اولین مریدان سید علیمحمد باب و از رهبران جنبش باب بودهاست. پدر و مادرش هر دو «مسلمان» و «مجتهد» بودند. وی همانند یکی از عموهایش ابتدا به «شیخیه» گرایش پیدا کرد و برای مدتی رهبری بخشی از شیخیه در کربلا و عراق را به دست گرفت. با علنی شدن دعوت سید علیمحمد باب، طاهره به وی گروید و بدون آنکه موفق شود تا پایان عمر او را از نزدیک ببیند، در زمره نزدیکترین یاران او درآمد. او نخستین زن بابی بود که روبنده از صورت برداشت و اعلام نمود که با آمدن آیین بیانی، احکام اسلام تعطیل شدهاست.
او به اتّهام دست داشتن در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» بازداشت شد و سه سال بعد، مدتی پس از ترور نافرجام ناصرالدینشاه و همزمان با بسیاری از بابیان دیگر، در تهران به جرم «فساد فیالارض» اعدام شد. او «اولین» زنی بود که به این اتهام «اعدام» شد.
از نامبرده اشعاری باقی ماندهاست که مهم ترین آن اشعار، دلالت بر جایگذینی بابیت و بهاییت به جای مهدویت بود!! لذا علنا به سرکوب فرهنگ مهدویت پرداخت. او برترین شخصیت زن در آیین بیانی و سومین و شناختهشدهترین شخصیت زن در آئین بهایی است.
یکی از مشهورترین کارهای او برداشتن روبنده در واقعه بدشت بود. مورخان نقل کرده اند که نامبرده پس از سخنرانی درباره جدا شدن بهاییت و اسلام و زیر سوال بردن احکام اسلامی، ابتدا روبنده را از چهره خود برداشت و سپس به طور «کاملا برهنه» خود را به تمام مردان آن مجلس عرضه کرد!!!
بعضی گروه های بهاییت فعلی، به یاد و نام قره العین، هر ساله در روزی مشخص، یک نفر از زن ها را به عنوان قره العین معرفی میکنند! قره العین باید ابتدا روبنده را از چهره برداشته و به صورت برهنه در مجلس خودنمایی کند! ظاهرا فیلمی که آرمان توانسته بوده از آنها بردارد، مربوط به این مراسم کاملا سری بوده که «تنها مدرک» باارزش آن مراسم نیز محسوب میشود!
در آن مراسم، دختری به نام «گلشیفته» ابتدا صورت خویش را نمایان و سپس کاملا برهنه شده و اسباب بی حیایی بیشتری را در آن جلسه فراهم نمود!]
خیلی ناراحت عمار و آرمان بودم... به مامور هفتم گفتم: فرکانس من ضعیفه... میتونی منو به عمار لینک کنی؟!
مامور هفتم گفت: وقتی عمار سوار ماشین اونها شده، اولین کاری که کرده اند این بوده که هه چیزش را ازش گرفتند و خالی خالیش کردند... حتی دستگاه کنترل رد یاب هم داشتن و حسابی عمار را چک کردن...
گفتم: وقتی میخواست بره، چیزی نگفت؟! پیامی؟ حرفی؟!
گفت: نه! فقط از اینکه تو توی دام افتادی و جونت در خطره خیلی ناراحت شد و درخواست کرد که خودش بره و کار را تموم کنه!
ادامه دارد...
کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
خدایا... چرا عمار؟ چرا این همه مظلومیت؟! ... چرا آرمان؟! مگه موی دماغ کیا شده که دارن برای حذفش اینجوری برنامه ریزی میکنند و خودش را به آب و آتیش میزنند؟!
به شروین گفتم: شروین با منی؟!
گفت: میشنوم!
گفتم: چرا آرمان؟! شما که دارین کارتون را میکنید و مامور ما هم الان رفته دنبال کاری که خواسته بودین... اما چرا آرمان؟ چرا میگی متهم دونه درشت؟
شروین نفس عمیقی کشید و گفت: قصه اش مفصله... عمار، وقتی که داشت پرونده اش را تو خونه تایپ میکرد و از دختر و پسرش هم به عنوان شاهد استفاده میکرد و مشاهداتشون را مینوشت، باید فکر اینجا را میکرد... مژگان که خیلی خبر از دنیا نداشت... چون نفیسه با تن و بدن و محبتش جادوش کرده بود... اما آرمان گوشش میجنبید...
گفتم: حالا که همه چیز به نفع شماست... من هم دست شما گیر اومدم... حداقل بهم بگو بدونم... بگو آرمان چی بود که میگی گوشش میجنبید؟!
شروین با خنده گفت: خوشم میاد که میدونی داری میری جهنم... باشه... بذار بگم برات... چون آرمان تنها کسی بود که از گلشیفته در مجلس نوزدهم ماه پارسال (ماه مخصوص بهاییت که با مراسم خاص همراه است) فیلم گرفته بود... نمیدونم فیلم را از کجا آورده بود... چون خود آرمان که دو اون مجلس نبود... پس از یه نفر کش رفته بوده... خب کسی که میتونه فیلم ما را کش بره، پس میتونه خیلی چیزای دیگه را کش رفته باشه که ما خبر نداریم... تو به جای من باشی، ازش میگذری؟!
یادم اومد که نفیسه یا مژگان... دقیق یادم نیست... بهم گفته بودن که سهیلا و فریبا و گلشیفته و اینا داشتن یواشکی درباره قره العین شدن یکی از زن ها حرف میزدن... تازه دوزاریم افتاد که آرمان عجب سوتی بزرگی از اونها گرفته بوده که حتی برای کشتن خودش و باباش و خواهرش برنامه ریزی میکنند...
[ قُرَّةُالعَین (درگذشت ۱۲۶۸ قمری) شاعر ایرانی، از اولین مریدان سید علیمحمد باب و از رهبران جنبش باب بودهاست. پدر و مادرش هر دو «مسلمان» و «مجتهد» بودند. وی همانند یکی از عموهایش ابتدا به «شیخیه» گرایش پیدا کرد و برای مدتی رهبری بخشی از شیخیه در کربلا و عراق را به دست گرفت. با علنی شدن دعوت سید علیمحمد باب، طاهره به وی گروید و بدون آنکه موفق شود تا پایان عمر او را از نزدیک ببیند، در زمره نزدیکترین یاران او درآمد. او نخستین زن بابی بود که روبنده از صورت برداشت و اعلام نمود که با آمدن آیین بیانی، احکام اسلام تعطیل شدهاست.
او به اتّهام دست داشتن در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» بازداشت شد و سه سال بعد، مدتی پس از ترور نافرجام ناصرالدینشاه و همزمان با بسیاری از بابیان دیگر، در تهران به جرم «فساد فیالارض» اعدام شد. او «اولین» زنی بود که به این اتهام «اعدام» شد.
از نامبرده اشعاری باقی ماندهاست که مهم ترین آن اشعار، دلالت بر جایگذینی بابیت و بهاییت به جای مهدویت بود!! لذا علنا به سرکوب فرهنگ مهدویت پرداخت. او برترین شخصیت زن در آیین بیانی و سومین و شناختهشدهترین شخصیت زن در آئین بهایی است.
یکی از مشهورترین کارهای او برداشتن روبنده در واقعه بدشت بود. مورخان نقل کرده اند که نامبرده پس از سخنرانی درباره جدا شدن بهاییت و اسلام و زیر سوال بردن احکام اسلامی، ابتدا روبنده را از چهره خود برداشت و سپس به طور «کاملا برهنه» خود را به تمام مردان آن مجلس عرضه کرد!!!
بعضی گروه های بهاییت فعلی، به یاد و نام قره العین، هر ساله در روزی مشخص، یک نفر از زن ها را به عنوان قره العین معرفی میکنند! قره العین باید ابتدا روبنده را از چهره برداشته و به صورت برهنه در مجلس خودنمایی کند! ظاهرا فیلمی که آرمان توانسته بوده از آنها بردارد، مربوط به این مراسم کاملا سری بوده که «تنها مدرک» باارزش آن مراسم نیز محسوب میشود!
در آن مراسم، دختری به نام «گلشیفته» ابتدا صورت خویش را نمایان و سپس کاملا برهنه شده و اسباب بی حیایی بیشتری را در آن جلسه فراهم نمود!]
خیلی ناراحت عمار و آرمان بودم... به مامور هفتم گفتم: فرکانس من ضعیفه... میتونی منو به عمار لینک کنی؟!
مامور هفتم گفت: وقتی عمار سوار ماشین اونها شده، اولین کاری که کرده اند این بوده که هه چیزش را ازش گرفتند و خالی خالیش کردند... حتی دستگاه کنترل رد یاب هم داشتن و حسابی عمار را چک کردن...
گفتم: وقتی میخواست بره، چیزی نگفت؟! پیامی؟ حرفی؟!
گفت: نه! فقط از اینکه تو توی دام افتادی و جونت در خطره خیلی ناراحت شد و درخواست کرد که خودش بره و کار را تموم کنه!
ادامه دارد...
کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
۲.۳k
۰۲ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.