اربابان من

اربابان من


نامجون به سمت یونا رفت از مو هاش گرفت
و با کمربند کتکش زد
اعضا هم با آرامش نگاه میکردن حقش بود


نباید به فرشتشون دست میزد
نامجون دست از کار کشید
و همه به سمت میز صبحانه رفتن
اما قبل از اون نامجون به یونا
تذکر داد که حق اذیت شدن و
حتی نزدیک شدن به میا رو نداره
سر میز نشستن میا و چند خدمتکار دیگه داشتن میز رو میچیدن
بقیه خدمتکار ها رفتن و میا داشت چند چیز دیگه رو درست میکرد
نامجون به همه گفت برن میا تا میخاست بره
جلوش رو گرفتن
میا :اتفاقی افتاد ارباب؟(استرس)
شوگا :تو اینجا میمونی(بم)
میا :چی...
حرف میا با حرکت شوگا قطع شد دستش رو گرفت و روی پای خودش نشوند
جونگکوک: صبحانه خوردی
میا: ن...نه ارباب م...میل نداشتم
ف..فقط.ط دارید چیکار میکنید من
من باید برم
تهیونگ: نوچ تو هیجا نمیری
اعضا بیشتر به هم نزدیک شدن و کنار شوگا نشستن
جوری که همه به میا دسترسی داشته باشن
دیدگاه ها (۱)

اربابان من هر کدوم به نوبت به میا غذا میدانند و میا هم بغض ک...

؟

https://wisgoon.com/arinaa123گزارش شه

👌🏻🗿

#عشق_جنایت 🔪پارت 21جینو:رفتیم سمت ساحل قدم بزنیم.... همینطور...

خشم تبدیل به عشق

فیک عشق وحشی قسمت چهاردهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط