به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد

بـه نسـیمی هـمه ی راه بـه هـم می ریـزد
کـی دل سنگ تـو را آه بـه هـم می ریـزد
سنگ در بـرکه می انـدازم و می پنـدارم
با همـین سنـگ زدن مـاه بـه هـم می ریـزد
عـشق ، بـر شانـه ی هـم چـیدن چـندیـن سنـگ است
گـاه می مـاند و نـاگـاه به هم می ریـزد
آن چـه را عـقل بـه یـک عـمر به دست آورده است
دل بـه یـک لحـظه ی کـوتـاه به هـم می ریزد
آه ! یـک روز هـمین آه تـو را مـی گـیرد
گـاه یک کـوه به یـک کـاه بـه هـم می ریـزد
 
فاضل نظری
دیدگاه ها (۷)

ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﭘﺮ ﺑﺰﻧﻢ ؟ ! ﻣﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﻡ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖﺷﻬﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ ﺭ...

پر زدن از دام ابریشم به من هم می رسدشادمانی های بعد از غم به...

هشیار سری بود ز سودای تو مستخوش آنکه ز روی تودلش رفت ز دستبی...

هرچه کُنی بُکن مَکُن تَرکِ من ای نگار منهرچه بَری بِبَر مَبَ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط