از تو یا برای تو نوشتن، هیچوقت کار ساده ای نبوده و نیست.
از تو یا برای تو نوشتن، هیچوقت کار ساده ای نبوده و نیست. این جمله، یجورایی حکم "بسمه تعالی" ای رو پیدا کرده که سر آغاز متون مختلفه. این اعتراف به سخت بودن نوشتن راجع تو، "بسمه تعالی" ی من و توئه. فقط و فقط هم، در متونی که منتهی به تو میشن. بعضی چیزها رو هیچوقت نمیشه و نباید به زبون اورد یا ثبتشون کرد. من هم چنین قصد یا توانایی ای ندارم. فقط خواستار این بودم که بدونی در اوج ناتوانی و ضعفی که این جمعه ی جهنمی در من کاشت، آنچنان رغبت سوزناکی بهت پیدا کردم، که حتا شرحش، برای منِ یابنده هم دشواره و نشدنیه. من نمیدونم الان در چه حالی هستی. نمیدونم داری چه کاری میکنی. نمیدونم اصلا خوبی، یا نه. و این زنجیره ی ندونستن های متوالی، داره خفهم میکنه. دوست دارم امشب، زودتر از شب های گذشته، تن بدم به بالش، بلکه توی رویای تو بیدار بشم و هیچوقت خوابم نگیره.
#تکس 🙂
#تکس 🙂
۱۶.۶k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.