بفرماییدشعر

#بفرمایید_شعرヅ

هرگاه یک نگاه به بیگانه می کنی
خون مرا دوباره به پیمانه می‌کنی

 

ای آنکه دست بر سر من می‌کشی! بگو

فردا دوباره موی که را شانه می‌کنی؟

 

گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن!

باشد، ولی نصیحت دیوانه می‌کنی

 

ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی

در سینه‌ی شکسته‌دلان خانه می‌کنی؟

 

بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت

چون رنگ رخنه در پر پروانه می‌کنی

 

عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست

 این قصه را به مرگ خود افسانه می‌کنی

 

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۹)

این‌گونه باید پاییز را گذراند:با یک لیوان چای داغ،یک تکه کیک...

📄 #برشی_از_یک_کتاب📚 اگه بچه داشتم، پسر یا دختر، ازش نمیپرس...

📝 #برشی_از_یک_کتابغصه ی اجاره خانه ای که عقب افتاده بود توی ...

پاییز...🍁 یک نوار کاست قدیمی است که یک طرفش با صدای باران پر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط