ات ویو
ات ویو
چی منظورش چیه
ات: .چ.چ.چی
کوک: خودت کفتی داستان امشبمون چیه
ات: خو.. کک..چی
کوک: میخای بت بگم
ات: ن.. اره
کوک: اماده شو جیمین مهمونی دعوتمون کرده
بد حرف رفت و پشت سرشم نگا نکرد
ات: چی اینن چه مرگشههههههه
رفتم اتاقمو تو این فکر بودم چی بپوشم
ی دامن با نیم تنه پوشیدم موهای بلند خوشگامو دوم اسبی بستم داشتم نگا میکردم که چه جواهری بندازم
که چشم ب گردنبند ستم با جویی افتاد
واقعا دلم براش تنگ شده بود
انقدر دل تنگش بودم که نیم ساعت گریه کردم
بد نیم ساعت ب ایینه نکا مردم چییییی وشام پف کردهه
وای خدا
با هزار بد بختی با میکاپ پوف چشامو پوشوندم
ارایشم غلیظ بود ولی جیگرم کرده بوددد
کوک: هعیی بیا دیرمون شدد
ات: باشه
رفتم جلو در
وای تیپش عالییی بود من ب گرد پاشم نمیرسم
کوک ویو
وای چقدر خوب شده بود
ات: بریم
کوک: اوم بیا بریم
بد از راه رفتنش متوجه شدم که دامنش کوتاهه
یکم عصبی شدم اون از ارایشش اینم از دامنش ی دفعه لخت بیا
ات: ارباب؟
________
چطور بود؟
چی منظورش چیه
ات: .چ.چ.چی
کوک: خودت کفتی داستان امشبمون چیه
ات: خو.. کک..چی
کوک: میخای بت بگم
ات: ن.. اره
کوک: اماده شو جیمین مهمونی دعوتمون کرده
بد حرف رفت و پشت سرشم نگا نکرد
ات: چی اینن چه مرگشههههههه
رفتم اتاقمو تو این فکر بودم چی بپوشم
ی دامن با نیم تنه پوشیدم موهای بلند خوشگامو دوم اسبی بستم داشتم نگا میکردم که چه جواهری بندازم
که چشم ب گردنبند ستم با جویی افتاد
واقعا دلم براش تنگ شده بود
انقدر دل تنگش بودم که نیم ساعت گریه کردم
بد نیم ساعت ب ایینه نکا مردم چییییی وشام پف کردهه
وای خدا
با هزار بد بختی با میکاپ پوف چشامو پوشوندم
ارایشم غلیظ بود ولی جیگرم کرده بوددد
کوک: هعیی بیا دیرمون شدد
ات: باشه
رفتم جلو در
وای تیپش عالییی بود من ب گرد پاشم نمیرسم
کوک ویو
وای چقدر خوب شده بود
ات: بریم
کوک: اوم بیا بریم
بد از راه رفتنش متوجه شدم که دامنش کوتاهه
یکم عصبی شدم اون از ارایشش اینم از دامنش ی دفعه لخت بیا
ات: ارباب؟
________
چطور بود؟
۱۱.۱k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.