قلدر مدرسه ( پارت ۲۳ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]


شب میشه آتیش روشن میکنیم و دورش میشینیم هات داگ میزنیم به سیخ و کباب میکنیم و میزنیم بر بدن
مدیر: یه بازی کنین بعد مارشمالو میارم
سوآ و ارا: الان میخوام *آروم*
یونجون: حالتون بد میشه
ارا: میدونم
میخندن
ته: دوس دارن
کوک: معلومه
یونا: پایه جرعت حقیقتین؟
همه: آرههههه
کنار آتیش دور هم حلقه میزنیم بطری میچرخونیم چندین دور بازی میکنیم که بلاخره....
هوسوک: تهکوک
ته: جرعت یا حقیقت
کوک: جرعت
ته: خوشگل ترین دختر جمع از نظرت کیه لبشو ببوس
کوک: باوش
ارا: خیلی شیطونیا
ته: *خنده*
میرم سمت سوآ
کوک: عم اجازه هس؟ برا بازی
سرشو تکون میده لبشو سطحی میبوسم میشینم سر جام
مدیر: بدتر نگین *خنده*
جیمین: نه حواسمون هس *خنده*
سوآ: من خوابم میاد خدافظ *آروم*
پا میشه که بره
کوک: اگه بخاطر جرعته ببخشید
سوآ: نه کلا حوصله ندارم
مدیر: تو که مارشمالو دوس داری الان میخوایم کباب کنیما
سوآ: نه سیرم
ارا: منم میام
مدیر: خیل خب شب خوش
سوآ و ارا: شب خوش
همه: شب خوش
میرن
میا: بی جنبه، اصن کی گف این خوشگلتره اینو ببوسه، عنتر خانوم

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK