توی ایستگاه اوتوبوس خوابش برده بودو همش سرش اینور اونور م

توی ایستگاه اوتوبوس خوابش برده بودو همش سرش اینور اونور میشد
اونم‌داشت از دور نگاش میکرد؛وقتی احساس کرد داره اذیت میشه سریع خودشو بهش رسوندو نشست جفتش،شونه شو گذاشت زیر سرش که درحال افتادن بود،اونم با آرامش به خوابش اِدامه داد در بهترین جای دنیا...!!
دیدگاه ها (۱)

[-من هَمون دُختَریَم کِعَگِ اَسلَحِه بیوفتِه دصتَمهَرچی مُذَ...

+عشق یا سیگار؟؟-فندک داری؟!:))

[دخترع نوشده فَقَط"عشقم"چون چیزی دارِع کِ بَقیه اندآزِه اون ...

من اِقَ بی حوصِلَم ک شومآ حرفِ بعدیتَم بِ تُخمَم:||:cat_face...

چندپارتی☆p.3افتاد روی زمین گریه کرد و با خودش خیلی اروم حرف ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط