عشق تو گرفت از تن من تاب و توان را

عشق تو گرفت از تن من تاب و توان را
ترسم که به پایان نرسانم رمضان را

آه ای رطب دورترین شاخه چه می شد؟
شیرین کنم از شهد لبان تو دهان را

باید که به دادم برسد آن که به من داد
لبریز تراز ظرف دلم این هیجان را

تا چند فقط طوطی خوشخوان تو باشم
انکار کنم این غم حاجت به بیان را

یک بار به من گوش کن ای سنگ صبورم!
تا پر کنم از قصه ی تو گوش جهان را

آن وقت تو مال من و من مال تو باشم
با جذبه ی یک اخم برانم همگان را
دیدگاه ها (۰)

🔹سایت رسمی کارگزاری برخط بیمه بازار این عکسهارو منتشر کرده ا...

🔸 می‌فرماید: چطوره که فنلاند، ایسلند و دانمارک شادترین کشوره...

#خانمها_بدانند🍃 تشویق مردان توسط زنان قویترین محرک فعالیت آن...

⭕️ مشاوره پيش از ازدواج چقدر اهميت داره ؟🔸 افراد در موقعيت ه...

بوی الکل و مواد ضد عفونی بینی دختر را میسوزاند. همه جا برای...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط