پارت

#پارت۲

رمان : اگه طُ نباشی یکی دیگه

شب بود رو تخت دراز کشیده بودم ،داشتم درس

میخوندم که یدفعه اون پسره خودشیفته و از

خود راضی اومد تو ذهنم و اون حرفایی که زدیم

منم محکم بادوتا دستام زدم تو سرم و گفتم

ماهلین تو چرا باید به اون از خود راضی فکر

کنی ،بشین درسات رو بخون . بعد شروع کردم

به درس خوندن .

تقریبا ساعت هفت بود که یکی در زد و منم گفتم


_ بیاتو

مامانم بود

+ ماهلین چرا هنوز لباس نپوشیدی مگه صبح

بهت نگفتم مهمون داریم .

وای یادم رفته بود .


_باشه الان میپوشم

+ لباسایی که گذاشتم رو صندلی رو بپوش

_ باشه

ورفت .

منم .....
دیدگاه ها (۱)

❤️فالو یادت نره لایک یادت نره #بی تی اس #تی اکس تی #اکسو #ب...

پارت اولو خیلی طولانی گذاشتم شروع رمان :اگه طُ نباشی یکی د...

فالو یادت نره خوشگله ❤️

سرزمین با شکوه نگهبان آتش پارت۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط