Part44
Part44
((ا/ت))
+دختراااااااا بیدار شیییییییننننن… صبحونه درست کردمااااا
اس ار : یااا افتاب از کدوم طرف درومده خانم افسردههه
+نو نو نو ایم نات افسرده…دیز ایز مای تولد…
کتی: ا/ت جان یکم بیشتر رو زبان انگلیسیت کار کن قشنگممم
میرا: تولدتتتتت مبارررررکک(پرید تو بغلم)
رز: یااااا منم بغل موخوام خو
+بیا بیااااا… امروز غم بی غمممممم
کتی: اه اگه کنسرت پسرا امشب نبود یه جشن توپ میگرفتیم واست
+مهم نیستتت.. (رفتمو ضبط رو روشن کردمو یه اهنگ شاد گذاشتم )اها اهااا بیاین دیگهههه..
میرا: ا/ت برگشته(قهقهه میزد)
میرا و رز دوییدن سمتمو شروع کردن به رقصیدن و بلند بلند ترانه تولد مبارک خوندن…
+لیسووووووووووووو اونجووووووووووووو بیاین دیگه خوش خوابااااااا
~- (اونجو با یه کیک تو دستش و لیسو با یه عالمه بادکنک باهم از پله ها اومدن پایین) تولدت مباررررک ، تولدت مبارک ا/ت ، تولدت مبارککککککک.. هورااااااااا(برام ترانه خوندن و دست زدن)
+یاااااا… مرسییییییییییییییییی
کتی: سر صبحی عجب تولدی شداااا.. پس بزار ماهم بریمو کادوهامونو بیاریم
میرا: ا/ت الان از من بزرگتر شدییی..
+مرسییییی مرسیییی یادتوننن بود??
اس ار: پس چی ??اون دوتا دوستت مدام یاداوری میکردن
-تولدت مبارک بهترییییین دوست و خواهر دنیاااا
~تولدت مبارک باشه قشنگممممممممم
+واقعااااااا مرسیییییییییییییییی(بغلشون کردم)
کتی : این داستان اس ار رد میدهد :|
هممون برگشتیمو دیدیم اس ار وسط زمین داره شافل میرقصههه
+اووووو منم بلدمممم ..(دوییدم سمتشو پشت من دخترا هم اومدن )
کلی رقصیدیم خوشگذروندیم
- اوووه ساعت دو شد… گرسنتون نیست ?اگه نیست بریم ارایشگاه
+ارایشگاه دیگه چرا ??
~
((ا/ت))
+دختراااااااا بیدار شیییییییننننن… صبحونه درست کردمااااا
اس ار : یااا افتاب از کدوم طرف درومده خانم افسردههه
+نو نو نو ایم نات افسرده…دیز ایز مای تولد…
کتی: ا/ت جان یکم بیشتر رو زبان انگلیسیت کار کن قشنگممم
میرا: تولدتتتتت مبارررررکک(پرید تو بغلم)
رز: یااااا منم بغل موخوام خو
+بیا بیااااا… امروز غم بی غمممممم
کتی: اه اگه کنسرت پسرا امشب نبود یه جشن توپ میگرفتیم واست
+مهم نیستتت.. (رفتمو ضبط رو روشن کردمو یه اهنگ شاد گذاشتم )اها اهااا بیاین دیگهههه..
میرا: ا/ت برگشته(قهقهه میزد)
میرا و رز دوییدن سمتمو شروع کردن به رقصیدن و بلند بلند ترانه تولد مبارک خوندن…
+لیسووووووووووووو اونجووووووووووووو بیاین دیگه خوش خوابااااااا
~- (اونجو با یه کیک تو دستش و لیسو با یه عالمه بادکنک باهم از پله ها اومدن پایین) تولدت مباررررک ، تولدت مبارک ا/ت ، تولدت مبارککککککک.. هورااااااااا(برام ترانه خوندن و دست زدن)
+یاااااا… مرسییییییییییییییییی
کتی: سر صبحی عجب تولدی شداااا.. پس بزار ماهم بریمو کادوهامونو بیاریم
میرا: ا/ت الان از من بزرگتر شدییی..
+مرسییییی مرسیییی یادتوننن بود??
اس ار: پس چی ??اون دوتا دوستت مدام یاداوری میکردن
-تولدت مبارک بهترییییین دوست و خواهر دنیاااا
~تولدت مبارک باشه قشنگممممممممم
+واقعااااااا مرسیییییییییییییییی(بغلشون کردم)
کتی : این داستان اس ار رد میدهد :|
هممون برگشتیمو دیدیم اس ار وسط زمین داره شافل میرقصههه
+اووووو منم بلدمممم ..(دوییدم سمتشو پشت من دخترا هم اومدن )
کلی رقصیدیم خوشگذروندیم
- اوووه ساعت دو شد… گرسنتون نیست ?اگه نیست بریم ارایشگاه
+ارایشگاه دیگه چرا ??
~
۸.۷k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.