Part45
Part45
((جونگ کوک ))
عوووف خیلی استرس داشتم ..تو فکرم بود بعد از اخرین اجرا جلوی همه ا/ت اعتراف کنم و ازش بخوام منو ببخشه… تو دلم میلرزید
شوگا : اووم اون کادوعه رو بسته بندی کردم ببین خوب شده ?
در جعبه رو باز کردمو دیدم میکروفن خیلی خوب و تمیز بین گلبرگا قرار گرفته
×عالیههههه
شوگا : اون یکی کادوعهه چیی?? امادست??
تک خنده ای کردمو جواب دادم
×اوهوم قبلا عکس ا/ت رو به مامان و بابام نشون داده بودم ..باورت میشه از عکسشم عاشقش شدن?! مامانم گفت دوست داره ا/ت رو زود تر ببینه ..وقتی براش تعریف کردم که امروز میخوام چیکار کنم خودش پیشقدم شد و انگشترشو به من داد تا باهاش از ا/ت خواستگاری کنم
جیمین : به بهههه داداشمون داره داماد میشهههه
×نه جیمین همش میترسم ا/ت قبولم نکنه… من خیلی بی انصافی کردم در حقش… حتی اگه قبولمم نکنه حق داره
نامجون : اون دوست داره کوک اگه نداشت امروز انقدر خوشگل نمیکرد و نمیومد ردیف اول بشینه
×اومدهههه?????
جین : اروووم ..اره تازه رسیدن
&پسرا پنج دقیقه مونده
×اخخخخخخخ واااای خدایاااا
ته ته : نگاش کن ..دوست دختر زلیل (قهقهه میزد)
&ده ثانیه ..9 ..8..7..6…
قلبم داشت از جاش در میومد باید خودمو تا اخرین اجرامون کنترول میکردم
&..3..2..1...حالا…
وارد استیج شدیم واااای احساس میکنم امروز بیشتر از همیشه ارمی اینجاست ، چشمم بهش افتاد… وااای خدااا اون… اون خیلی عوض شدههه.. خیلی خوشگل شده ..خشکم زده بود و همین باعث شد خندش بگیره… .یعنی واقعا الان خندید? ..
جیمین : جمع کن خودتو ..
نمیتونستم نگاهمو ازش بردارم ..هر اهنگو پا به پای بقیه بلند بلند میخوند و لایت استیک رو تو دستش تکون میداد… مثل همیشه خوشگل شده بود ..اون ست قرمز مشکی خیلی خفن و جذاب ترش کرده بود… اون موهای مشکی و حالت دارش داشت روانیم میکرد ..لعنتی اخرین بار با موهای نسبتا طلایی خودش دیده بودمش ولی انصافا هر رنگی به اون دختر میومد ..
به خودم اومدم ..فقط یه اجراا.. فقط یه اجرا مونده تا من عشقمو به دنیا معرفی کنم و ازش بخوام عاشقم باشه ..
اجرای مایک دراپ… عوف تمام انرژیمونو گرف اما ارزششو داشت ا/ت اجرای این اهنگو خیلی دوست داشت و تو جاش وول میخورد میرقصید و بلد بلد میخوند ..
اجرا تموم شد و صدای ارمیااا بلند شد ..هر کدوممون میکروفنمونو برداشتیم و تشکر کردیم
نامجون : ممنون ارمی.. مثل همیشه امروزم عالیییی بود… به من و پسرا که واقعا خوشگذشت امیدوارم شما هم لذت برده باشید
صدای ارمیا به تشونه تایید بلند شد
ته ته : خب خب ..از اونجایی که قراره همتون شوکه بشید قبلش میخوام بدونید که ارمی تو قلب تک تک ما جایگاه خاص خودشو داره پس دوست ندارم چشماتونو خیس ببینم
((جونگ کوک ))
عوووف خیلی استرس داشتم ..تو فکرم بود بعد از اخرین اجرا جلوی همه ا/ت اعتراف کنم و ازش بخوام منو ببخشه… تو دلم میلرزید
شوگا : اووم اون کادوعه رو بسته بندی کردم ببین خوب شده ?
در جعبه رو باز کردمو دیدم میکروفن خیلی خوب و تمیز بین گلبرگا قرار گرفته
×عالیههههه
شوگا : اون یکی کادوعهه چیی?? امادست??
تک خنده ای کردمو جواب دادم
×اوهوم قبلا عکس ا/ت رو به مامان و بابام نشون داده بودم ..باورت میشه از عکسشم عاشقش شدن?! مامانم گفت دوست داره ا/ت رو زود تر ببینه ..وقتی براش تعریف کردم که امروز میخوام چیکار کنم خودش پیشقدم شد و انگشترشو به من داد تا باهاش از ا/ت خواستگاری کنم
جیمین : به بهههه داداشمون داره داماد میشهههه
×نه جیمین همش میترسم ا/ت قبولم نکنه… من خیلی بی انصافی کردم در حقش… حتی اگه قبولمم نکنه حق داره
نامجون : اون دوست داره کوک اگه نداشت امروز انقدر خوشگل نمیکرد و نمیومد ردیف اول بشینه
×اومدهههه?????
جین : اروووم ..اره تازه رسیدن
&پسرا پنج دقیقه مونده
×اخخخخخخخ واااای خدایاااا
ته ته : نگاش کن ..دوست دختر زلیل (قهقهه میزد)
&ده ثانیه ..9 ..8..7..6…
قلبم داشت از جاش در میومد باید خودمو تا اخرین اجرامون کنترول میکردم
&..3..2..1...حالا…
وارد استیج شدیم واااای احساس میکنم امروز بیشتر از همیشه ارمی اینجاست ، چشمم بهش افتاد… وااای خدااا اون… اون خیلی عوض شدههه.. خیلی خوشگل شده ..خشکم زده بود و همین باعث شد خندش بگیره… .یعنی واقعا الان خندید? ..
جیمین : جمع کن خودتو ..
نمیتونستم نگاهمو ازش بردارم ..هر اهنگو پا به پای بقیه بلند بلند میخوند و لایت استیک رو تو دستش تکون میداد… مثل همیشه خوشگل شده بود ..اون ست قرمز مشکی خیلی خفن و جذاب ترش کرده بود… اون موهای مشکی و حالت دارش داشت روانیم میکرد ..لعنتی اخرین بار با موهای نسبتا طلایی خودش دیده بودمش ولی انصافا هر رنگی به اون دختر میومد ..
به خودم اومدم ..فقط یه اجراا.. فقط یه اجرا مونده تا من عشقمو به دنیا معرفی کنم و ازش بخوام عاشقم باشه ..
اجرای مایک دراپ… عوف تمام انرژیمونو گرف اما ارزششو داشت ا/ت اجرای این اهنگو خیلی دوست داشت و تو جاش وول میخورد میرقصید و بلد بلد میخوند ..
اجرا تموم شد و صدای ارمیااا بلند شد ..هر کدوممون میکروفنمونو برداشتیم و تشکر کردیم
نامجون : ممنون ارمی.. مثل همیشه امروزم عالیییی بود… به من و پسرا که واقعا خوشگذشت امیدوارم شما هم لذت برده باشید
صدای ارمیا به تشونه تایید بلند شد
ته ته : خب خب ..از اونجایی که قراره همتون شوکه بشید قبلش میخوام بدونید که ارمی تو قلب تک تک ما جایگاه خاص خودشو داره پس دوست ندارم چشماتونو خیس ببینم
۸.۶k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.