~love me right~
~love me right~
ep⇨18
♕بکهیون♕
سهون خواب الود نشست پشت میز.دهنش اندازه دومتر واشد.-ای بترکی...جمع کن اون گالرو.
کریس:بک..⊙﹏⊙
-بله هیونگ؟
کریس:یه خمیازه کشید بدبخت⊙﹏⊙
-خو کشیده باشه...به چپ و راستم
دهن لی م باز شد
-اوووف
کریس:اعصابت نات مای استایل-_-
چانیول:کریس...این دیشب..
نذاشتم حرفشو ادامه بده چپ چپ نگاش کردم.حرفشو خورد
دی او:طفلی کسی که میخواد زن بکهیون شه این خودش یه پا کدبانوی جیغ جیغوعه
همه زدن زیر خنده
-کیونگسوووو...اوف اصلا من برم بهتره
از پشت میز بلند شدم.سهون:این لوهان هیونگ کوش؟
بهش نگاه کردم-مگه بیدار شده خربزه؟
سهون پوکر نگام کرد:اااااههههه چته هیونگ از دنده ی چپت بلند شدی امروز
چان:از راست بلند شدا•﹏•
-نخیر از مرکز برخاستم
سوهو:هزاربار گفتم ادبیاتو زیر سوال نبر
-جونمیون هیونگ.درسو نیار وسط
سهون:شرمنده هیونگا...ولی میشه فکای قائم مقام گرامیتونو ببندید
سوهو:فراهانی رم بهش اضافه میکردی(='.'=)
سهون:این لوهان داشت پشتم میومد چرا غیب شد یهو؟
کریس:این لوهان کلا تو استایلم نی-_-
سهون:توهم تو استایلش نیسی هیونگ
کریس:الان چی گفتی به هیونگت؟؟؟نه تکراااارر کن
سهون:یا حضرت الانگری برد به دادم برس
هوفی کشیدم.
لی: Careless, careless
Shoot anonymous, anonymous
Heartless, mindless
No one, who care about me(قسمت اول اهنگ مامااز اکسو)
چانیول:جمله حکیمانه ای بود لایک>o<
سهون:یی شینگ هیونگ(لی خودمون) به این نتیجه رسیدم تو حضرت انگری بردی(*^﹏^*)
لی:ایش پسرک بد......
چندتا چیز به چینی بلغور کرد.کریس و چن و شیومین زدن زیر خنده.
سهون با بهت نگاه به لی کرد:جونم هیونگ؟
چن خودشو داشت بزور جمع میکرد.
اخم کردم-چی گفتین به سبوتیم؟
چانیول:جااااان سبوتیم؟؟؟
یه نیشگون از بازوش گرفتم- شما صبحونتونو میل کنید.
سوهو:باز ادبی حرف زد
-میخوای عربی بحرفم؟
دست کردم تو جیبم ساعتو ببینم گوشیم نبود.
دستپاچه جیبمو گشتم نبود.-گوشیمو ندیدی چان؟
شیومین؛من دیدم...تو یخچال بود داشت سوسیس میخورد
-هاهاها خندیدم هیونگ
چانیول همونجوری که میخواست اب پرتقالشو سر بکشه گف:تو اتاق رو میز
بی معطلی از آشپزخونه اومدم بیرون، یهو با دیدن صجنه ی روبروم خشکم زد.
لوهان جلوی هانا بود و دستمالو رو لباش گذاشته بود.
آب دهنمو قورت دادم، عصبی شده بودم.اصلا به من چه؟ چرا باید ناراحت شم؟
دختره دویید رفت بالا.
لوهان به جای خالیش نگاه کرد.پوزخند زدم و رفتم سمتش.
_خوش گذشت شازده؟
یهو پرید و بهم نگاه کرد$هان؟
با همون لبخند مصنوعی مسخره م نگاش کردم و ادامه دادم_هه...زیادی روت تاثیر گذاشته
$چی میگی؟
_هیونگ...اصلا حواست اینجاس؟
$خوب منظورت چیه بکهیون
_اون دختره....دلتو برده....درست نمیگم؟
جا خورد .اخم کرد$حالت خوب نیس بهتره بری استراحت کنی
اومد بره مچشو محکم گرفتم
_از نگاهات میشه فهمید...خودم دیدم دیشب
یقمو سریع گرفت$تو دیشب چی دیدی؟....هان؟
_بهتره...حواستو جمع کنی لو...لی سومان شوخی نداره....و فک نکنم خیلی خوشش بیاد....رابطه ی بینتون ادامه پیدا کنه...دیشبم فک کنم شب خوبی بود برات
$گفتممممم چی دیدیییییییی
دی او:چه خبره؟شماها چتون شده؟دارید دعوا میکنید
دستشو از یقم جدا کردم.
_ازت توقع نداشتم هیونگ....ولی اتفاق دیشب که بین تو و اون بودو خوب یادم..... میمونه.
دی او با تعجب نگامون میکرد،
از خونه زدم بیرون.
نمیدونم چرا انقد زیاده روی کردم.صورتمو با دوتا دستام گرفتم.
یکی دستشو گذاشت رو شونه م برگشتم چانیول بود.
چانیول:شنیدم با لوهان دعوا کردی
_دعوا؟من فقط باهاش حرف زدم
چانیول:دی او میگف نزدیک بود از چشاتون آتیش بزنه بیرون
_چیز مهمی نبود....گفتم فقط حرف میزدیم
چان مشکوک نگام کرد
_چیه؟
چانیول:اخه شما دوتا خیلی رابطون خوب بود.
_میشه بیخیالش شیم؟
#lovemeright
ep⇨18
♕بکهیون♕
سهون خواب الود نشست پشت میز.دهنش اندازه دومتر واشد.-ای بترکی...جمع کن اون گالرو.
کریس:بک..⊙﹏⊙
-بله هیونگ؟
کریس:یه خمیازه کشید بدبخت⊙﹏⊙
-خو کشیده باشه...به چپ و راستم
دهن لی م باز شد
-اوووف
کریس:اعصابت نات مای استایل-_-
چانیول:کریس...این دیشب..
نذاشتم حرفشو ادامه بده چپ چپ نگاش کردم.حرفشو خورد
دی او:طفلی کسی که میخواد زن بکهیون شه این خودش یه پا کدبانوی جیغ جیغوعه
همه زدن زیر خنده
-کیونگسوووو...اوف اصلا من برم بهتره
از پشت میز بلند شدم.سهون:این لوهان هیونگ کوش؟
بهش نگاه کردم-مگه بیدار شده خربزه؟
سهون پوکر نگام کرد:اااااههههه چته هیونگ از دنده ی چپت بلند شدی امروز
چان:از راست بلند شدا•﹏•
-نخیر از مرکز برخاستم
سوهو:هزاربار گفتم ادبیاتو زیر سوال نبر
-جونمیون هیونگ.درسو نیار وسط
سهون:شرمنده هیونگا...ولی میشه فکای قائم مقام گرامیتونو ببندید
سوهو:فراهانی رم بهش اضافه میکردی(='.'=)
سهون:این لوهان داشت پشتم میومد چرا غیب شد یهو؟
کریس:این لوهان کلا تو استایلم نی-_-
سهون:توهم تو استایلش نیسی هیونگ
کریس:الان چی گفتی به هیونگت؟؟؟نه تکراااارر کن
سهون:یا حضرت الانگری برد به دادم برس
هوفی کشیدم.
لی: Careless, careless
Shoot anonymous, anonymous
Heartless, mindless
No one, who care about me(قسمت اول اهنگ مامااز اکسو)
چانیول:جمله حکیمانه ای بود لایک>o<
سهون:یی شینگ هیونگ(لی خودمون) به این نتیجه رسیدم تو حضرت انگری بردی(*^﹏^*)
لی:ایش پسرک بد......
چندتا چیز به چینی بلغور کرد.کریس و چن و شیومین زدن زیر خنده.
سهون با بهت نگاه به لی کرد:جونم هیونگ؟
چن خودشو داشت بزور جمع میکرد.
اخم کردم-چی گفتین به سبوتیم؟
چانیول:جااااان سبوتیم؟؟؟
یه نیشگون از بازوش گرفتم- شما صبحونتونو میل کنید.
سوهو:باز ادبی حرف زد
-میخوای عربی بحرفم؟
دست کردم تو جیبم ساعتو ببینم گوشیم نبود.
دستپاچه جیبمو گشتم نبود.-گوشیمو ندیدی چان؟
شیومین؛من دیدم...تو یخچال بود داشت سوسیس میخورد
-هاهاها خندیدم هیونگ
چانیول همونجوری که میخواست اب پرتقالشو سر بکشه گف:تو اتاق رو میز
بی معطلی از آشپزخونه اومدم بیرون، یهو با دیدن صجنه ی روبروم خشکم زد.
لوهان جلوی هانا بود و دستمالو رو لباش گذاشته بود.
آب دهنمو قورت دادم، عصبی شده بودم.اصلا به من چه؟ چرا باید ناراحت شم؟
دختره دویید رفت بالا.
لوهان به جای خالیش نگاه کرد.پوزخند زدم و رفتم سمتش.
_خوش گذشت شازده؟
یهو پرید و بهم نگاه کرد$هان؟
با همون لبخند مصنوعی مسخره م نگاش کردم و ادامه دادم_هه...زیادی روت تاثیر گذاشته
$چی میگی؟
_هیونگ...اصلا حواست اینجاس؟
$خوب منظورت چیه بکهیون
_اون دختره....دلتو برده....درست نمیگم؟
جا خورد .اخم کرد$حالت خوب نیس بهتره بری استراحت کنی
اومد بره مچشو محکم گرفتم
_از نگاهات میشه فهمید...خودم دیدم دیشب
یقمو سریع گرفت$تو دیشب چی دیدی؟....هان؟
_بهتره...حواستو جمع کنی لو...لی سومان شوخی نداره....و فک نکنم خیلی خوشش بیاد....رابطه ی بینتون ادامه پیدا کنه...دیشبم فک کنم شب خوبی بود برات
$گفتممممم چی دیدیییییییی
دی او:چه خبره؟شماها چتون شده؟دارید دعوا میکنید
دستشو از یقم جدا کردم.
_ازت توقع نداشتم هیونگ....ولی اتفاق دیشب که بین تو و اون بودو خوب یادم..... میمونه.
دی او با تعجب نگامون میکرد،
از خونه زدم بیرون.
نمیدونم چرا انقد زیاده روی کردم.صورتمو با دوتا دستام گرفتم.
یکی دستشو گذاشت رو شونه م برگشتم چانیول بود.
چانیول:شنیدم با لوهان دعوا کردی
_دعوا؟من فقط باهاش حرف زدم
چانیول:دی او میگف نزدیک بود از چشاتون آتیش بزنه بیرون
_چیز مهمی نبود....گفتم فقط حرف میزدیم
چان مشکوک نگام کرد
_چیه؟
چانیول:اخه شما دوتا خیلی رابطون خوب بود.
_میشه بیخیالش شیم؟
#lovemeright
۸.۹k
۰۸ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.