○ کتاب ۲: زندگی خواب ها
○ کتاب ۲: زندگی خواب ها
پنجره ام به تهی باز شد
و من ویران شدم
پرده نفس می کشید
... تا دوزخ ها بشکافند
تا سایه ها بی پایان شوند
تا نگاهم رها گردد
در هم شکن بی جنبشی ات را ...
۶۳-۶۴
پنجره ام به تهی باز شد
و من ویران شدم
پرده نفس می کشید
... تا دوزخ ها بشکافند
تا سایه ها بی پایان شوند
تا نگاهم رها گردد
در هم شکن بی جنبشی ات را ...
۶۳-۶۴
۲۰۲
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.