تاریخچهء فرآوریشیوهء «مزدبگیرداری» (سرمایه داری) - بخش سو
تاریخچهء فرآوریشیوهء «مزدبگیرداری» (سرمایه داری) - بخش سوم
___________________________________________________________
پیشگفتار:
رونهش (توجه) داشته باشید که در تاریخ "مزدبگیر داری" (سرمایه داری) ، پروتستان ها ، همان مردمگروه (طبقهء) "مزدبگیرداران" (سرمایه داران) هستند . این بدان چرائی (دلیل) است که کلیسای کاتولیک خودش از بزرگترین "رعیتداران" بود ، پایابراین (بنابراین) "مزدبگیرداران" ناچار شدند که مذهبی تازه را برای خود فراهم کنند ، تا در این مبارزهء خود ، مسیحیت را به سرنام (بعنوان) یک پشتیبان ، درکنار خود داشته باشند . باید گفت که مردم "مزدبگیر" نیز در این مبارزه ، از "مزدبگیرداران" پشتیبانی می کردند ، چون زندگی آنها وابسته به پیروزی ایشان بود .
___________________________________________________________________________
از آغاز سدهء شانزدهم زادروزی ، جنبش "انسانگرائی (اومانیزم)" و مبارزهء نگره ای (نظری) مزدبگیرداران با کلیسای کاتولیک ، که پشتیبان "رعیت داران" بود ، به هنگامهء (دورهء) نوینی پا گذارد ؛ و در همهء دانشگاه های اروپا ، انجمن های انسانگرائی (اومانیزم) برپا شد ؛ و در آنها به "دانش میانسدگانی (قرون وسطائی)" ، و "کلیسای کاتولیک" تاخته شد (1).
در سال 1502 ، فردریک سوم ، پادشاه "دین بهسازیخواه" کشورهء (ایالت){1} ساکسونی امپراتوری مسیحی آلمان ، برای سامان بخشیدن به کار بهسازی (اصلاح) دینی ، دانشگاه ویتنبرگ را پدید آورد (2).
در سال 1503 ، نیکولاس کوپرنیک (1543-1473) {2} پس از "موشکافانه بینی" (رصد) ستارگان ، ناسازگار با دیدگاه بطلمیوس ، که زمین را نارونده (ثابت) (پیش "ر" ، زبر "و") می دانست ، ، به این "فزبندی" (جمعبندی) (زبر "ف") رسید که زمین و دیگر "ستاره گردها" (سیارات) (زبر "گ") به گرد خود ، و به گرد خورشید می چرخند (3). او سپس به نوشتارهای (کتاب های) تازه رسیده از بیزانس روی آورد و دید که ، برخی از دانشمندان یونان باستان نیز ، زمین را در چگونی (در حال) چرخش به گرد خورشید ، در مداری دایره ای ریخت ، میدانسته اند . کوپرنیک سپس در سال 1504 ، این یافته های خود را به نوشتار در آورد ، ولی آنرا پنهان کرد ؛ چون می دانست که اگر آنرا "چاپ و پخش" (منتشر) کند ، کشیشان کلیسای کاتولیک رم ، او را به جرم "اهریمن پرستی" (کفر) ، به درون آتش خواهند افکند (3) ؛ ولی هنگامی که به هفتاد سالگی رسید ، و مرگ خود را نزدیک دید ، نوشتار (کتاب) خود را چاپ و پخش کرد .
از سال 1504 ، لئوناردو داوینچی (1519-1452) {3} و کمی دیرتر میکلانژ (1564-1475) {4} ؛ از نخستین کسانی شدند که برای بدست آوردن شناختی درست تر از تن انسان و جانوران ، پاگذاری (ورود) به میدان آروین های (تجربه های) برونیابانه (حسی) را بایدی (ضروری) دانستند ؛ و برای یافتن داده هائی برونی (واقعی) ، از "سامان" (سیستم) روش (حرکت) (پیش "ر" ، زیر "و") اندامهای انسانی و جانوری ، به کالبدشکافی انسانها و جانوران پرداختند (4).
در سال 1509 ، دزیدریوس اراسموس (1536-1466) (6) ، که یک اندیشگر هلندی و از هموندان (اعضای) یکی از انجمن های انسانگرائی (اومانیزم) بود ، نوشتارهء (مقالهء) خود بنام "ستایش بیخردی" (مدح حماقت) را نوشت ، و در آن به نادرست بودن آموزه های کلیسای کاتولیک رم ، و بی بندوباری این کلیسا و خود "پاپ" پرداخت و گفت : "بسیاری از باورهای نادرست ، تنها به این چرائی پدید آمده اند که «دیو بیخردی» پشتیبان آنهاست" (1). او سپس این نوشتاره را در سال 1511 چاپ و پخش نمود .
از سال 1515 ، ریشخندنامه هائی دنباله دار بنام "نامه های تاریک اندیشان" ، در آلمان "چاپ و پخش" (منتشر) شدند ؛ که در آنها ، به شیوه ای بسیار گیرا ، آموزه های کلیسای کاتولیک رم به سخره گرفته می شدند . یکی از نویسندگان این ریشخندنامه ها ، "اولریخ فون هوتن" {5} نام داشت (1).
در سال 1516 توماس مور (1535-1478) {6} ، اندیشمند انگلیسی و همچنین دوست و خزانه دار پادشاه انگلیس (هنری هشتم) ، در نوشتار (کتاب) خود بنام "اوتوپیا" ، بهره کشی نادادگرانه از رعیت ها ، و همچنین بیرون راندن آنها از کشتزارها ، برای فراهم کردن چراگاه های بزرگ پرورش گوسفند ، را نکوهش کرد ؛ و بدین شیوه ، انسان گرائی (اومانیزم) را پیشرفت داد . او در پایان نوشتار خود ، همایهء (جامعهء) آرمانی (ایده آل) خود را به نگاره کشید (به تصویر کشید) (1).
در سال 1517 ، دزیدریوس اراسموس ، به شیوهء " لورنزو واللا" ، "پاراشناسی" (آنالیز) "کهن نوشته شناسانهء" (فیلولوژیکال) "انجیل های بسیار کهن تازه رسیده از بیزانس" (انجیل های یونانی) را آغاز کرد ؛ و پس از همسنجی (مقایسهء) آنها با "انجیل های کلیسای کاتولیک رم" (انجیل های لاتین) ، دریافت که نادرستی هائی در "انجیل های لاتین" یاف
___________________________________________________________
پیشگفتار:
رونهش (توجه) داشته باشید که در تاریخ "مزدبگیر داری" (سرمایه داری) ، پروتستان ها ، همان مردمگروه (طبقهء) "مزدبگیرداران" (سرمایه داران) هستند . این بدان چرائی (دلیل) است که کلیسای کاتولیک خودش از بزرگترین "رعیتداران" بود ، پایابراین (بنابراین) "مزدبگیرداران" ناچار شدند که مذهبی تازه را برای خود فراهم کنند ، تا در این مبارزهء خود ، مسیحیت را به سرنام (بعنوان) یک پشتیبان ، درکنار خود داشته باشند . باید گفت که مردم "مزدبگیر" نیز در این مبارزه ، از "مزدبگیرداران" پشتیبانی می کردند ، چون زندگی آنها وابسته به پیروزی ایشان بود .
___________________________________________________________________________
از آغاز سدهء شانزدهم زادروزی ، جنبش "انسانگرائی (اومانیزم)" و مبارزهء نگره ای (نظری) مزدبگیرداران با کلیسای کاتولیک ، که پشتیبان "رعیت داران" بود ، به هنگامهء (دورهء) نوینی پا گذارد ؛ و در همهء دانشگاه های اروپا ، انجمن های انسانگرائی (اومانیزم) برپا شد ؛ و در آنها به "دانش میانسدگانی (قرون وسطائی)" ، و "کلیسای کاتولیک" تاخته شد (1).
در سال 1502 ، فردریک سوم ، پادشاه "دین بهسازیخواه" کشورهء (ایالت){1} ساکسونی امپراتوری مسیحی آلمان ، برای سامان بخشیدن به کار بهسازی (اصلاح) دینی ، دانشگاه ویتنبرگ را پدید آورد (2).
در سال 1503 ، نیکولاس کوپرنیک (1543-1473) {2} پس از "موشکافانه بینی" (رصد) ستارگان ، ناسازگار با دیدگاه بطلمیوس ، که زمین را نارونده (ثابت) (پیش "ر" ، زبر "و") می دانست ، ، به این "فزبندی" (جمعبندی) (زبر "ف") رسید که زمین و دیگر "ستاره گردها" (سیارات) (زبر "گ") به گرد خود ، و به گرد خورشید می چرخند (3). او سپس به نوشتارهای (کتاب های) تازه رسیده از بیزانس روی آورد و دید که ، برخی از دانشمندان یونان باستان نیز ، زمین را در چگونی (در حال) چرخش به گرد خورشید ، در مداری دایره ای ریخت ، میدانسته اند . کوپرنیک سپس در سال 1504 ، این یافته های خود را به نوشتار در آورد ، ولی آنرا پنهان کرد ؛ چون می دانست که اگر آنرا "چاپ و پخش" (منتشر) کند ، کشیشان کلیسای کاتولیک رم ، او را به جرم "اهریمن پرستی" (کفر) ، به درون آتش خواهند افکند (3) ؛ ولی هنگامی که به هفتاد سالگی رسید ، و مرگ خود را نزدیک دید ، نوشتار (کتاب) خود را چاپ و پخش کرد .
از سال 1504 ، لئوناردو داوینچی (1519-1452) {3} و کمی دیرتر میکلانژ (1564-1475) {4} ؛ از نخستین کسانی شدند که برای بدست آوردن شناختی درست تر از تن انسان و جانوران ، پاگذاری (ورود) به میدان آروین های (تجربه های) برونیابانه (حسی) را بایدی (ضروری) دانستند ؛ و برای یافتن داده هائی برونی (واقعی) ، از "سامان" (سیستم) روش (حرکت) (پیش "ر" ، زیر "و") اندامهای انسانی و جانوری ، به کالبدشکافی انسانها و جانوران پرداختند (4).
در سال 1509 ، دزیدریوس اراسموس (1536-1466) (6) ، که یک اندیشگر هلندی و از هموندان (اعضای) یکی از انجمن های انسانگرائی (اومانیزم) بود ، نوشتارهء (مقالهء) خود بنام "ستایش بیخردی" (مدح حماقت) را نوشت ، و در آن به نادرست بودن آموزه های کلیسای کاتولیک رم ، و بی بندوباری این کلیسا و خود "پاپ" پرداخت و گفت : "بسیاری از باورهای نادرست ، تنها به این چرائی پدید آمده اند که «دیو بیخردی» پشتیبان آنهاست" (1). او سپس این نوشتاره را در سال 1511 چاپ و پخش نمود .
از سال 1515 ، ریشخندنامه هائی دنباله دار بنام "نامه های تاریک اندیشان" ، در آلمان "چاپ و پخش" (منتشر) شدند ؛ که در آنها ، به شیوه ای بسیار گیرا ، آموزه های کلیسای کاتولیک رم به سخره گرفته می شدند . یکی از نویسندگان این ریشخندنامه ها ، "اولریخ فون هوتن" {5} نام داشت (1).
در سال 1516 توماس مور (1535-1478) {6} ، اندیشمند انگلیسی و همچنین دوست و خزانه دار پادشاه انگلیس (هنری هشتم) ، در نوشتار (کتاب) خود بنام "اوتوپیا" ، بهره کشی نادادگرانه از رعیت ها ، و همچنین بیرون راندن آنها از کشتزارها ، برای فراهم کردن چراگاه های بزرگ پرورش گوسفند ، را نکوهش کرد ؛ و بدین شیوه ، انسان گرائی (اومانیزم) را پیشرفت داد . او در پایان نوشتار خود ، همایهء (جامعهء) آرمانی (ایده آل) خود را به نگاره کشید (به تصویر کشید) (1).
در سال 1517 ، دزیدریوس اراسموس ، به شیوهء " لورنزو واللا" ، "پاراشناسی" (آنالیز) "کهن نوشته شناسانهء" (فیلولوژیکال) "انجیل های بسیار کهن تازه رسیده از بیزانس" (انجیل های یونانی) را آغاز کرد ؛ و پس از همسنجی (مقایسهء) آنها با "انجیل های کلیسای کاتولیک رم" (انجیل های لاتین) ، دریافت که نادرستی هائی در "انجیل های لاتین" یاف
۶.۴k
۰۲ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.