صبحت بخیر حضرت دلدار من سلام

صبحت بخیر حضرت  دلدار من، سلام

ای غمگسار و مونس و غمخوار من، سلام

خورشید روشنم!
به جهانم بتاب باز

ای روحِ عاشقانه‌ی اشعار من، سلام

صبحی مبارک است نظر بر جمال دوست

وقتی نشسته‌ای به برم، یارِ من سلام

بر شاخسارخشک دل، عشقت جوانه زد

ای سرو سبزِ گلشن و گلزار من، سلام

باید غزل نوشت از احساس و عشق تو

ای نبض شعر و جوهر خودکار. من، سلام

صبحانه حاضر است بفرما غزل بنوش

هر دم بیا به خانه و دیدار من، سلام
دیدگاه ها (۷)

در حسرت آغوش " تـــــــــــــو " هستم بغلم کن ....از عطر بر ...

سلام ھمراھان عزیز لایک کامنت نمیکنیدچرا؟استوری پست بزارم فرن...

سجده ی من نه از پی پرستیدن بودتاب نڪَاهت را نداشتم و به خاڪ...

دزدیدهدزدیدهنگاهت می‌کنماز دوربا هزار نیرنگبه هزاررنگ در می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط