دزدیده

دزدیده
دزدیده
نگاهت می‌کنم
از دور
با هزار نیرنگ
به هزاررنگ در می‌آیم

لبخندت را از دست نمی‌دهم
هر چند برای من نیست
دستانت را از دست نمی‌دهم
هر چند با من نیست
دزدیده
دزدیده
عشق بازی می‌کنم
از دور
تو به سلامت به خانه خواهی رسید
و من
لب‌هایت را درسکوت آتش خواهم زد.
دیدگاه ها (۰)

سجده ی من نه از پی پرستیدن بودتاب نڪَاهت را نداشتم و به خاڪ...

صبحت بخیر حضرت  دلدار من، سلامای غمگسار و مونس و غمخوار من، ...

در بندرآبی چشمانتباران رنگ‌های آهنگین می‌وزدخورشید و بادبان‌...

من از او برنمی‌گردم؛ بگو تقدیر برگردد!کسی که زود رفت، ای کاش...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

black flower(p,302)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط