کاروان را دریاب ،،بر سَرِ دوش عمو ،،آن سه ساله دختر،،دست ها را گِره انداخته بر گیسوی عمو ،،زیرِ لَب می گوید:عُمرِ کوتاهِ رُقَیّه به فدایِ خَمِ گیسویِ عمو ...!!!!!!