پارت۸۳ (فالوورا رسید به ۱۵۸ تا برا همین پارت میزارم)
رفتم نشستم که صدای گلوله اومد پاشدم و تند رفتم سمت کابین
-کورشش
-جانم عزیزم
چرا چرا اینجوریییی واااایی
-عزیز دلم چیزی نشده که خون ابن ریخته رو لباسم
-وای
با خنده گفت
- آخ اخ
محکم زدم رو دستش
-منو سکته دادییی
-من؟؟؟؟
-نه پس من
-قربان هواپیما نشست
-بریم عزیزم
-بریم
از هواپیما پیاده شدم و راه افتادیم سمت هتل
-رزرو کردیم؟
-اره عزیزم بریم
-کورشش
-جانم عزیزم
چرا چرا اینجوریییی واااایی
-عزیز دلم چیزی نشده که خون ابن ریخته رو لباسم
-وای
با خنده گفت
- آخ اخ
محکم زدم رو دستش
-منو سکته دادییی
-من؟؟؟؟
-نه پس من
-قربان هواپیما نشست
-بریم عزیزم
-بریم
از هواپیما پیاده شدم و راه افتادیم سمت هتل
-رزرو کردیم؟
-اره عزیزم بریم
۲۶۴
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.