پارت۸۴(با هر یه دونه فالور من یه پارت جاییزه میدم)
پس فالو کنید
کلیدو بهمون دادنو ما رفتیم کورش خودشو پرت کرد رو تخت
چشماشو بست من میخواستم برم حموم وسایلمو برداشتمو رفتم حموم آب داغو باز کردمو خودمو تو آینه نگاه کردم
-یعنی من واقعا دارم مامان میشم؟؟؟
هم خوشحال بودم هم ناراحت
-مامانی نمیدونم چرا حسم اینه ولی تو وافعا گناه داری نباید پات به دنیای منو بابات باز بشه ایندت میخواد چی بشه ها؟؟؟میخوای بین دوتا مافیا باشی؟ خدا خودت رحم کن
داشتم حموم میکردم که زیر دوش آب یاد بابام افتادم الهی بگردم من اصن چند وقته یادم رفته مامان بابا دارم هم کورش هم مث من اصن انگار نه انگار مامان بابای اون حداقل زندن من چی منم مامانم زندس اشک از چشمام ریختو
هعی یادمه ۴ سال پیش همون موقع که من اومدم آمریکا به خاطر کورش وقتی ازش پرسیدم که چرا از مامان بابات چیزی بهم نمیگی گفت
-مامان بابای من ایرانن و از شغل من خوششون نمیاد برا همین منم نمیرم سمتشون چون هم برا اونا خطرناکه هم برا من
هوفففف یادش بخیر چقدر پیش کورش قبلا بهم خوش میگذشت الان که همش سرش مشغول کارشه
-تو نگران نباشا وقتی به دنیا بیای قول میدم آب تو دلت تکون نخوره بهترین زندگیو برات میسازم مامان جون
از حموم اومدم بیرونو دیدم کورش خوابه
لباسامو پوشیدمو نشستم پشت ميز توالت موهامو خشگ کرردم
کلیدو بهمون دادنو ما رفتیم کورش خودشو پرت کرد رو تخت
چشماشو بست من میخواستم برم حموم وسایلمو برداشتمو رفتم حموم آب داغو باز کردمو خودمو تو آینه نگاه کردم
-یعنی من واقعا دارم مامان میشم؟؟؟
هم خوشحال بودم هم ناراحت
-مامانی نمیدونم چرا حسم اینه ولی تو وافعا گناه داری نباید پات به دنیای منو بابات باز بشه ایندت میخواد چی بشه ها؟؟؟میخوای بین دوتا مافیا باشی؟ خدا خودت رحم کن
داشتم حموم میکردم که زیر دوش آب یاد بابام افتادم الهی بگردم من اصن چند وقته یادم رفته مامان بابا دارم هم کورش هم مث من اصن انگار نه انگار مامان بابای اون حداقل زندن من چی منم مامانم زندس اشک از چشمام ریختو
هعی یادمه ۴ سال پیش همون موقع که من اومدم آمریکا به خاطر کورش وقتی ازش پرسیدم که چرا از مامان بابات چیزی بهم نمیگی گفت
-مامان بابای من ایرانن و از شغل من خوششون نمیاد برا همین منم نمیرم سمتشون چون هم برا اونا خطرناکه هم برا من
هوفففف یادش بخیر چقدر پیش کورش قبلا بهم خوش میگذشت الان که همش سرش مشغول کارشه
-تو نگران نباشا وقتی به دنیا بیای قول میدم آب تو دلت تکون نخوره بهترین زندگیو برات میسازم مامان جون
از حموم اومدم بیرونو دیدم کورش خوابه
لباسامو پوشیدمو نشستم پشت ميز توالت موهامو خشگ کرردم
۳۱۶
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.