این روزها بیشتر به تو فکر میکنم که من همیشه عاشقت بودم

این روزها بیشتر به تو فکر میکنم که من همیشه عاشقت بودم . باور کنی یا نکنی دوست داشتنت از سر دلسوزی نیست. این که به پژمردگی محکومی و از بی برگی لبریز پس سزاوار ترحمی، نه! این طور نیست تو را دوست میدارم برای عاشقانه هایی که از تو خاطره می شوند. برای باران های حاصل خیزت اگرچه غمگین است ولی جایگزین مناسبی ست برای حذف سمفونی مضحک و بی کلام لفظ. و گرنه من که پیش از آمدن تو دلم را میان بید و پروانه ها جا گذاشتم ای تمام غروب های من... اما تو فصل طلایی کتاب زندگی هستی پس تو را ورق نمی زنم که می خواهم روی صفحه ات پاییزی تصور کنم، بی غم که هر بارانش بوی خاطره میدهد، بوی عشق، بوی زندگی...

احسان کرمی
دیدگاه ها (۱)

سلام پاییز ! خوش آمدی. من سالهاست که این سوی مرز پنجره ها آم...

برگها هرچه به مرگ نزدیک تر می شوند، خوش رنگ تر می شوند. بعد ...

اگر گمان جاودانگی در میان نباشد، خاک باقی می ماند . گیاه، آب...

همچنان میگذرد. اینک تابستان هم دارد مسافر شب های خسته ی این ...

سلام بچه هاااا!

*🐥: کلید ماشین من. حتی الان هم دوست دارم رانندگی کنم. ولی شخ...

جنگی حاجی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط