آقا رفته بودیم بیرون دختر خالم کنارم بود همش حس میکردم جو
آقا رفته بودیم بیرون دختر خالم کنارم بود همش حس میکردم جونگ کوک کنارمه میخواستم برم بگیرم بغلش کنم اما به خودم میومدم و خودمو تو خودم جمع میکردم و کاری نمیکردم فکر میکردم جونگ کوک برم بغلش کنم اونجا تو بغلش گریه چون واقعا خیلی به بغل جونگ کوک احتیاج دارم که گریه کنم خیلی زیاد احتیاج دارم😭😭😭😭
۵۶.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.