" آب باشدشناگری خوبم "
"#آب_باشدشناگری_خوبم "
بسته ام دکمه های تقوا را
خسته ام از لباس این احرام
تیزیِ خط ریش تزویرم
زده تیشه به ریشه ی اسلام
ظاهرم پر ز نور ایمان و
باطنم ضد نصّ قرآن است
ارمنی تا شناخت من را ، گفت :
زاهدم ؛ این اگر مسلمان است !
آبرو برده ام ز اسلام و
شیوه و نحوه ی مسلمانی
میکنم نهیِ منکر از کاری
که خودم میکنم به آسانی
سمت فعل حرام میدوم و
میروم بعد از آن پی ارشاد
با دورویی ، نفاق و حجم ریا
داده ام لنگ دین خود بر باد
میروم با خدا و پیغمبر
روی منبر ، برابر مردم
اعتقادات سست من آخر
گند زد به باور مردم
جای انجام واجب شرعی
میلِ بر لذت و هوس دارم
من در اوج جوانی ام مرضِ
پیر غلامیِ زودرس دارم !
با شهیدان قمار کردم و بعد
بر روی خونشان زدم پشتک
و به فرموده و وصیتشان
بی غرض مثل خر زدم جفتک
وسط جمعیت شب احیا
با تظاهر خدا خدا کردم
شخص پروردگار میداند
بعد از آن در خفا چه هاااا ... کردم
بوی بد میدهد نفس هایم
بس که از عیب این و آن گفتم
بخورد بر میان فرق سرم
هرچه الغوث و الامان گفتم
کاهلم در صلاه اول وقت
در سحر غرق خواب ناز هستم
ولی در بین جمع وقت اذان
در صف اول نماز هستم
جای انجام واجب شرعی
در پی فیض مستحب هستم
ادب آموخت ، با ادب از من !
بنده از بس که بی ادب هستم
دسته گل ! های رفته بر آبم
بسته از پشت دست شیطان را !
من اسیر دو چشم هیزم و باز
میکنم نفی بدحجابان را
هر کجا بحثِ جامعه بشود
گله دارم ز معصیت در شهر
طوری انگار پاکم و ، هستم
جزو علامه های در این دهر
در کش و قوسِ بین زهد و گناه
مطمئنا همیشه مغلوبم
شهوتم صد ، دفعه ثابت کرد
آب باشد شناگری خوبم !
#یدالله_شهریاری
بسته ام دکمه های تقوا را
خسته ام از لباس این احرام
تیزیِ خط ریش تزویرم
زده تیشه به ریشه ی اسلام
ظاهرم پر ز نور ایمان و
باطنم ضد نصّ قرآن است
ارمنی تا شناخت من را ، گفت :
زاهدم ؛ این اگر مسلمان است !
آبرو برده ام ز اسلام و
شیوه و نحوه ی مسلمانی
میکنم نهیِ منکر از کاری
که خودم میکنم به آسانی
سمت فعل حرام میدوم و
میروم بعد از آن پی ارشاد
با دورویی ، نفاق و حجم ریا
داده ام لنگ دین خود بر باد
میروم با خدا و پیغمبر
روی منبر ، برابر مردم
اعتقادات سست من آخر
گند زد به باور مردم
جای انجام واجب شرعی
میلِ بر لذت و هوس دارم
من در اوج جوانی ام مرضِ
پیر غلامیِ زودرس دارم !
با شهیدان قمار کردم و بعد
بر روی خونشان زدم پشتک
و به فرموده و وصیتشان
بی غرض مثل خر زدم جفتک
وسط جمعیت شب احیا
با تظاهر خدا خدا کردم
شخص پروردگار میداند
بعد از آن در خفا چه هاااا ... کردم
بوی بد میدهد نفس هایم
بس که از عیب این و آن گفتم
بخورد بر میان فرق سرم
هرچه الغوث و الامان گفتم
کاهلم در صلاه اول وقت
در سحر غرق خواب ناز هستم
ولی در بین جمع وقت اذان
در صف اول نماز هستم
جای انجام واجب شرعی
در پی فیض مستحب هستم
ادب آموخت ، با ادب از من !
بنده از بس که بی ادب هستم
دسته گل ! های رفته بر آبم
بسته از پشت دست شیطان را !
من اسیر دو چشم هیزم و باز
میکنم نفی بدحجابان را
هر کجا بحثِ جامعه بشود
گله دارم ز معصیت در شهر
طوری انگار پاکم و ، هستم
جزو علامه های در این دهر
در کش و قوسِ بین زهد و گناه
مطمئنا همیشه مغلوبم
شهوتم صد ، دفعه ثابت کرد
آب باشد شناگری خوبم !
#یدالله_شهریاری
۱.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.