شب دوست داشتنی
شب دوست داشتنی
Port 3
پ د /کوک: خوبه
پرش زمانی به ساعت ۴ در کنسرت
اقای کیم؛: وای رئیس ببینید چقدر خوشگله
پ د /کوک: بی ادب خودم میدونم البته😉😂
اقای پارک: خب رئیس شروع شد راستی رئیس پسرتون کجاست
پ د /کوک: اوکی با دوستاش رفته بیرون
پرش به کوک و دوستاش
جونکوک: خب بچه بریم یجایی
تهیونگ: کجا داداش
جین: اره کجا بریم هرجا بری ما پایتیم
نامجون: اره داشی بگو کجا
کوک: پدرم با همکاراش رفتن کنسرت همین دختره جذابه ا/ت میاین بریم؟
تهیونگ: من هستم داداش بریم
جین: نه داداش ببخشید ولی اینو فکر نکنم بتونم بیام باید برم الان همین الان یکاری برام پیش اومد (پیچوندن الکی)
نامجون: کوک معذرت ولی اجازه این یکیو ندارم
کوک: دهنتونو گا ی یدم (ادمین ای خاک برسم) خب برین تهیونگ رفیق خودمی
جین و نامجون رفتن
پرش زمانی کوک و تهیونگ در کنسرت
ویو کوک
خیلی جای شلوغی بود خیلی دیر رسیده بودیم بلیطو دادیمو رفتیم داخل که توجه امو یچیز جلب کرد.....
تهیونگ: داداش خوبی به چی زل زدی وایسا ببینم عاشق شدی ها کلک
کوک: نه بابا دیونه نشو منو چه به این چیزا
کوک و تهیونگ رفتن نشستن بغل پدر کوک و همکاراش
اقای پارک: سلام اقای جی کی
اقای کیم: سلام اقای جی کی
تهیونگ: اووو چه محترمانه خوشم اومد
سلام اقای جئون
پ د/کوک: سلام پسرم
کوک: سلام به همکی ممنون بفرمایید
(یواش در گوش ته) تهیونگ انقدر گاو بازی درنیار و فقط بشین
تهیونگ سرشو به معنی باشه تکون داد
ا/ت وارد میشود
ویو ا/ت
وای خیلی استرس داشتم اولین کنسرتم در سئول است بهتره خرابش نکنم
ولی تا وارد صحنه شدم اولین میز چشم به یک مرد جذاب افتاده بود ولی نمیشد زایعه بازی دربیارم
شروع کردم به اجرا دنصم
ویو کوک
وای بعداز اینکه دختره وارد شد قلبم داشت از حلقم درمیومد و نمیتونستم زایعه کنم تهیونگ فضول بغلم بود لامصب لباس تنش منو تحریک میکرد
عکس لباسو ا/ت و کوک رو میزارم)
پارت بعدیییی
Port 3
پ د /کوک: خوبه
پرش زمانی به ساعت ۴ در کنسرت
اقای کیم؛: وای رئیس ببینید چقدر خوشگله
پ د /کوک: بی ادب خودم میدونم البته😉😂
اقای پارک: خب رئیس شروع شد راستی رئیس پسرتون کجاست
پ د /کوک: اوکی با دوستاش رفته بیرون
پرش به کوک و دوستاش
جونکوک: خب بچه بریم یجایی
تهیونگ: کجا داداش
جین: اره کجا بریم هرجا بری ما پایتیم
نامجون: اره داشی بگو کجا
کوک: پدرم با همکاراش رفتن کنسرت همین دختره جذابه ا/ت میاین بریم؟
تهیونگ: من هستم داداش بریم
جین: نه داداش ببخشید ولی اینو فکر نکنم بتونم بیام باید برم الان همین الان یکاری برام پیش اومد (پیچوندن الکی)
نامجون: کوک معذرت ولی اجازه این یکیو ندارم
کوک: دهنتونو گا ی یدم (ادمین ای خاک برسم) خب برین تهیونگ رفیق خودمی
جین و نامجون رفتن
پرش زمانی کوک و تهیونگ در کنسرت
ویو کوک
خیلی جای شلوغی بود خیلی دیر رسیده بودیم بلیطو دادیمو رفتیم داخل که توجه امو یچیز جلب کرد.....
تهیونگ: داداش خوبی به چی زل زدی وایسا ببینم عاشق شدی ها کلک
کوک: نه بابا دیونه نشو منو چه به این چیزا
کوک و تهیونگ رفتن نشستن بغل پدر کوک و همکاراش
اقای پارک: سلام اقای جی کی
اقای کیم: سلام اقای جی کی
تهیونگ: اووو چه محترمانه خوشم اومد
سلام اقای جئون
پ د/کوک: سلام پسرم
کوک: سلام به همکی ممنون بفرمایید
(یواش در گوش ته) تهیونگ انقدر گاو بازی درنیار و فقط بشین
تهیونگ سرشو به معنی باشه تکون داد
ا/ت وارد میشود
ویو ا/ت
وای خیلی استرس داشتم اولین کنسرتم در سئول است بهتره خرابش نکنم
ولی تا وارد صحنه شدم اولین میز چشم به یک مرد جذاب افتاده بود ولی نمیشد زایعه بازی دربیارم
شروع کردم به اجرا دنصم
ویو کوک
وای بعداز اینکه دختره وارد شد قلبم داشت از حلقم درمیومد و نمیتونستم زایعه کنم تهیونگ فضول بغلم بود لامصب لباس تنش منو تحریک میکرد
عکس لباسو ا/ت و کوک رو میزارم)
پارت بعدیییی
۶۵۶
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.