مرد اگر بودم

مرد اگر بودم
نبودنت را
غروب های زمستان
در قهوه خانه ی دوری
سیگار می کشیدم . . .

نبودنت دود می شد
و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه

بعد تکیه می دادم به صندلی
چشم هایم را می بستم

و انگشتانم را
دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم
تا بیشتر از یادم بروی  . . .

نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا باید فراموش کرده باشم

مَرد نیستم
اما
نامرد هم نیستم

زنم
و نبودنت
پیرهنم شده است...
دیدگاه ها (۳)

هر روز...انرژی زیادی صرف می کنمتا باورم نشود رفته ای...مثلا ...

بزن باران ببار از چشم من بزن باران بزن باران بزن بزن باران ک...

تو را به خدا اگر تکلیفتان با احساستان روشن نیست کسی را به خو...

ولی من هنوز هم دنبال معجزه می‌گردم، هنوز هم باور دارم قرار ا...

از همان روز اول قرار گذاشتیم که اگر رابطه‌مان خوب پیش نرفت، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط