مرد اگر بودم
مرد اگر بودم
نبودنت را
غروب های زمستان
در قهوه خانه ی دوری
سیگار می کشیدم . . .
نبودنت دود می شد
و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه
بعد تکیه می دادم به صندلی
چشم هایم را می بستم
و انگشتانم را
دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم
تا بیشتر از یادم بروی . . .
نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا باید فراموش کرده باشم
مَرد نیستم
اما
نامرد هم نیستم
زنم
و نبودنت
پیرهنم شده است...
نبودنت را
غروب های زمستان
در قهوه خانه ی دوری
سیگار می کشیدم . . .
نبودنت دود می شد
و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه
بعد تکیه می دادم به صندلی
چشم هایم را می بستم
و انگشتانم را
دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم
تا بیشتر از یادم بروی . . .
نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا باید فراموش کرده باشم
مَرد نیستم
اما
نامرد هم نیستم
زنم
و نبودنت
پیرهنم شده است...
۵.۹k
۲۷ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.