جدایی
جدایی
تو گفتی که من تو را ترک کردم
که تو را نادیده گرفتم
اما این تو بودی که رفتی
در سایهی درد، نور خاموش شد
روزهایی که با هم خندیدیم را به یاد میآورم
رویاهایی که با هم شریک بودیم
اما در سکوت رفتی
و من ماندم با قلبی شکسته
تو گفتی که ارزش تو را نمیدانستم
اما عشق چیست جز یک وعده
اگر یکی وفا نکند
دیگری در اندوه و سوگ گم میشود
در رقص احساسات گمشده
سرزنش آسان است
اما هر دو اشتباه کردیم
و اکنون تنها خاطرهها باقی ماندهاند
خاطرهها را در دل نگه میدارم
نه برای فراموشی، بلکه برای آموختن
که عشق پیوندیست، نه چیزی گذرا
و باید همیشه یکدیگر را فهمید
💔
تو گفتی که من تو را ترک کردم
که تو را نادیده گرفتم
اما این تو بودی که رفتی
در سایهی درد، نور خاموش شد
روزهایی که با هم خندیدیم را به یاد میآورم
رویاهایی که با هم شریک بودیم
اما در سکوت رفتی
و من ماندم با قلبی شکسته
تو گفتی که ارزش تو را نمیدانستم
اما عشق چیست جز یک وعده
اگر یکی وفا نکند
دیگری در اندوه و سوگ گم میشود
در رقص احساسات گمشده
سرزنش آسان است
اما هر دو اشتباه کردیم
و اکنون تنها خاطرهها باقی ماندهاند
خاطرهها را در دل نگه میدارم
نه برای فراموشی، بلکه برای آموختن
که عشق پیوندیست، نه چیزی گذرا
و باید همیشه یکدیگر را فهمید
💔
- ۱.۲k
- ۰۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط