شکلات تخته ای
شکلات تخته ای
پارت ۱۳
کلافه از نیومدن آناهید دستم و گذاشتم روی بوق
با دیدنش که داشت تند تند چیزی زیر لب میگفت و سمتم میومد دستم و از روی بوق برداشتم
۲ دوساعت بعد
در حالی که تکیلا رو میدادم بالا به کسایی که وسط توی هم میلولیدن خیره شدم
با صدای آناهید چشم از پیست رقص گرفتم و منتظر نگاهش کردم لب باز کرد
اناهید: یه چی میگم اما خواهش میکنم عادی باش
چشمام و ریز کردم و جام و کوبیدم رو میز
ا.ت: د جون بکن
اناهید: اون پسری که ازم خواستی دربارش برات تحقیق کنم اینجاست
ا.ت: هن تهیونگ؟
اناهید: آروم باش انگار میخواد قرارداد ببنده
ا.ت: خب چیکار کنم
و ریلکس به صندلیم تکیه دادم که گوشیم که زیر دامن کوتاهم جاسازی کرده بودم لرزید
با دیدن پیامی که هانا برام فرستاده بود نیشخندی زدم
ا.ت: هانا و مین هی اینجان
دستم و بلند کردم که با دیدنم به سمت ما قدم برداشتن
مشتامون و بهم زدیم و اونا هم نشستن سر میز ما
ا.ت: چی میخورین؟
مین هی: از همین که خودت میخوری
دستم و بلند کردم که پیشخدمت اومد سمتمون
ا.ت: دوتا تکیلا
هانا: من تا حالا نخوردم چطوریه؟منظورم اینه چطوری باید بخورم؟
چشمام و خطی کردم و گفتم
ا.ت: بلیس.بخور.بمک
هانا با چشمای گرد نگام کرد
که اناهید گفت
اناهید: منحرف منظورش تکیلا خوردنه
هانا:اهاااا
انگشت شصتم و کردم تو نمک مخصوص و گزاشتم دهنم
مین هی: بلیس
تکیلا رو دادم بالا
اناهید: این بخور
لیموی قاچ شده رو میکردم و گفتم
ا.ت: اینم بمک
و چشمکی زدم
تقریبا نیم ساعتی گذشته بود که حوصلم سر رفت
ا.ت: برو بچ بریم یکم تکون بدیم حوصلم سر رفت اینجا
همگی بلند شدیم و رفتیم وسط شروع کردم به رقصیدن
توی رقصم از حرکات باله استفاده میکردم که باعث میشد هات به نظر برسم
مین هی : جوووون چه قدر تو هاتی جوجه
هانا: مطمئنم تمام مردای اینجا سیخ کردن
اناهید: شایدم کارشون به جغ زدن برسهه
همگی خندیدیم و مشتامون و بهم زدیم
با دیدن تهیونگ که روی یکی از میز ها نشسته بود فکری به سرم زد که باعث شد چشمام برق بزنه اینطوری میتونستم ازش انتقام بگیرم
به سمت دی جی قدم برداشتم
و ازش خواستم اهنگ مورد نظرم و بخش کنه
شرط
۸۶۰تایی بشیم
پارت ۱۳
کلافه از نیومدن آناهید دستم و گذاشتم روی بوق
با دیدنش که داشت تند تند چیزی زیر لب میگفت و سمتم میومد دستم و از روی بوق برداشتم
۲ دوساعت بعد
در حالی که تکیلا رو میدادم بالا به کسایی که وسط توی هم میلولیدن خیره شدم
با صدای آناهید چشم از پیست رقص گرفتم و منتظر نگاهش کردم لب باز کرد
اناهید: یه چی میگم اما خواهش میکنم عادی باش
چشمام و ریز کردم و جام و کوبیدم رو میز
ا.ت: د جون بکن
اناهید: اون پسری که ازم خواستی دربارش برات تحقیق کنم اینجاست
ا.ت: هن تهیونگ؟
اناهید: آروم باش انگار میخواد قرارداد ببنده
ا.ت: خب چیکار کنم
و ریلکس به صندلیم تکیه دادم که گوشیم که زیر دامن کوتاهم جاسازی کرده بودم لرزید
با دیدن پیامی که هانا برام فرستاده بود نیشخندی زدم
ا.ت: هانا و مین هی اینجان
دستم و بلند کردم که با دیدنم به سمت ما قدم برداشتن
مشتامون و بهم زدیم و اونا هم نشستن سر میز ما
ا.ت: چی میخورین؟
مین هی: از همین که خودت میخوری
دستم و بلند کردم که پیشخدمت اومد سمتمون
ا.ت: دوتا تکیلا
هانا: من تا حالا نخوردم چطوریه؟منظورم اینه چطوری باید بخورم؟
چشمام و خطی کردم و گفتم
ا.ت: بلیس.بخور.بمک
هانا با چشمای گرد نگام کرد
که اناهید گفت
اناهید: منحرف منظورش تکیلا خوردنه
هانا:اهاااا
انگشت شصتم و کردم تو نمک مخصوص و گزاشتم دهنم
مین هی: بلیس
تکیلا رو دادم بالا
اناهید: این بخور
لیموی قاچ شده رو میکردم و گفتم
ا.ت: اینم بمک
و چشمکی زدم
تقریبا نیم ساعتی گذشته بود که حوصلم سر رفت
ا.ت: برو بچ بریم یکم تکون بدیم حوصلم سر رفت اینجا
همگی بلند شدیم و رفتیم وسط شروع کردم به رقصیدن
توی رقصم از حرکات باله استفاده میکردم که باعث میشد هات به نظر برسم
مین هی : جوووون چه قدر تو هاتی جوجه
هانا: مطمئنم تمام مردای اینجا سیخ کردن
اناهید: شایدم کارشون به جغ زدن برسهه
همگی خندیدیم و مشتامون و بهم زدیم
با دیدن تهیونگ که روی یکی از میز ها نشسته بود فکری به سرم زد که باعث شد چشمام برق بزنه اینطوری میتونستم ازش انتقام بگیرم
به سمت دی جی قدم برداشتم
و ازش خواستم اهنگ مورد نظرم و بخش کنه
شرط
۸۶۰تایی بشیم
۵.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.