ملکه قلب یخیم (پارت 3²)
مهگل:صب پاشدم رفتم صورتم رو بشورم
دیدم دیانا تو بغل ارسلان خوابه
دیانا:از خواب پاشدم گردنم درد گرفته بود
مهگل:صبح بخیررررر
دیانا:صب بخیر
مهگل:چرا اینجا خوابیده بودید
دیانا:امممم
مهگل: اوکی اوکی لازم نیست بگیی
دیانا:آره دیگه
مهگل:خب من میخوام امروز برم خونه دوستام
برا نهار
دیانا: هرجور راحتی گلم
مهگل:پس برم آماده بشم
دیانا:اوکی
ارسلان:آخخ
دیانا:چته
ارسلان:گردنم
دیانا:آره بخاطر اینه که رو کاناپه خوابیدیم
ارسلان:حتما دیشب من دلم درد میکرد
دیانا:خببببببب(با خجالت)
ارسلان:بیا بغلم(با خنده)
..
دیانا:مهگل میخواد بره خونه دوستاش
ارسلان: آهان
دیانا:منم به احتمال زیاد برم پیش نیکا
ارسلان:آهان
دیانا:تو برنامت چیه
ارسلان:هچ میمونم خونه
دیانا:اوکی
لایک یادت نره گوگولی مننننن🍭🙂😂ما اینجا داریم زحمت میکشیمممم:)))))
دیدم دیانا تو بغل ارسلان خوابه
دیانا:از خواب پاشدم گردنم درد گرفته بود
مهگل:صبح بخیررررر
دیانا:صب بخیر
مهگل:چرا اینجا خوابیده بودید
دیانا:امممم
مهگل: اوکی اوکی لازم نیست بگیی
دیانا:آره دیگه
مهگل:خب من میخوام امروز برم خونه دوستام
برا نهار
دیانا: هرجور راحتی گلم
مهگل:پس برم آماده بشم
دیانا:اوکی
ارسلان:آخخ
دیانا:چته
ارسلان:گردنم
دیانا:آره بخاطر اینه که رو کاناپه خوابیدیم
ارسلان:حتما دیشب من دلم درد میکرد
دیانا:خببببببب(با خجالت)
ارسلان:بیا بغلم(با خنده)
..
دیانا:مهگل میخواد بره خونه دوستاش
ارسلان: آهان
دیانا:منم به احتمال زیاد برم پیش نیکا
ارسلان:آهان
دیانا:تو برنامت چیه
ارسلان:هچ میمونم خونه
دیانا:اوکی
لایک یادت نره گوگولی مننننن🍭🙂😂ما اینجا داریم زحمت میکشیمممم:)))))
۶.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.