(قاتل مرموز)
(قاتل مرموز)
پارت ۱
............................................................................................................
ات ویو
خب دوباره ی صبح مزخرف دیگه.........( بچه ها ات خیلی دختر کیوت و بامزه هست)
راستی بگم من مادر پدرم دوستم نداشتن خسته شده بودم و فرار کردم هه چه بهتر............ الان خدمتکار یک عمارتم که بزرگ ترین مافیا های کره توش زندگی میکنن.............. ولی میدونم ۱ نفر هست که مثل ایناس و پر قدرت هست
جیمین ویو
ی صبح با دعوا های پدر و مادرم سر قدرت ! چقدر مزخرف........
پدر جیمین: خدمت کار( عربده )
ات: بله؟
پدر جیمین : گمشو یک قهوه برام بیار عوضی
ات: چشم
ات قهوه رو برای پدر جیمین آورد
پدر جیمین: میتونی بری ............. وایسا
ات: بله؟
که یک دفعه لیوان قهوه داغ رو ریخت روی ات
پدر جیمین : این چرا تلخه مگه نمیدونستی شیرین دوست دارم
ات ویو
بازم اشتباه کردم :(
ات ؛ ببخشید
مامان جیمین: جیغغغغ گمشو از خونه من بیرون مرتیکه عوضی
بابا جیمین: خفه شووو اینجا خونه منه
مامان جیمین: ولی مدارک این رو نمیگه.....
جیمین ویو
دیگه کلافه شدم نمیتونم دعوا ها رو تحمل کنم زدم از خونه بیرون
فردا
اخبار: آقای پارک جونگ پدر پارک جیمین همسر پارک هیون جو به طرز فجیهی به ق**ت**ل رسید
جیمین ویو
بهتر اون مامانم رو اذیت میکرد.......... البته من از هر دوشون متنفرم
مامان جیمین: پسرم بدون پدرت چکار کنم هقققققققققق
ادامه بدم؟
پارت ۱
............................................................................................................
ات ویو
خب دوباره ی صبح مزخرف دیگه.........( بچه ها ات خیلی دختر کیوت و بامزه هست)
راستی بگم من مادر پدرم دوستم نداشتن خسته شده بودم و فرار کردم هه چه بهتر............ الان خدمتکار یک عمارتم که بزرگ ترین مافیا های کره توش زندگی میکنن.............. ولی میدونم ۱ نفر هست که مثل ایناس و پر قدرت هست
جیمین ویو
ی صبح با دعوا های پدر و مادرم سر قدرت ! چقدر مزخرف........
پدر جیمین: خدمت کار( عربده )
ات: بله؟
پدر جیمین : گمشو یک قهوه برام بیار عوضی
ات: چشم
ات قهوه رو برای پدر جیمین آورد
پدر جیمین: میتونی بری ............. وایسا
ات: بله؟
که یک دفعه لیوان قهوه داغ رو ریخت روی ات
پدر جیمین : این چرا تلخه مگه نمیدونستی شیرین دوست دارم
ات ویو
بازم اشتباه کردم :(
ات ؛ ببخشید
مامان جیمین: جیغغغغ گمشو از خونه من بیرون مرتیکه عوضی
بابا جیمین: خفه شووو اینجا خونه منه
مامان جیمین: ولی مدارک این رو نمیگه.....
جیمین ویو
دیگه کلافه شدم نمیتونم دعوا ها رو تحمل کنم زدم از خونه بیرون
فردا
اخبار: آقای پارک جونگ پدر پارک جیمین همسر پارک هیون جو به طرز فجیهی به ق**ت**ل رسید
جیمین ویو
بهتر اون مامانم رو اذیت میکرد.......... البته من از هر دوشون متنفرم
مامان جیمین: پسرم بدون پدرت چکار کنم هقققققققققق
ادامه بدم؟
۱۷.۹k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.