خسته نباشی سرنوشت

خسته نباشی سرنوشت!
روزها یکی پس از دیگری به پایان
می رسند…
و در پی روزها
عمر من…
خسته نباشی سرنوشت.!
می بینی؟!
دست در دستان تو
تمام راه را بیراهه رفتم
شنیدم کسی میگفت:
چشمانت را ببند!
اعتماد کن…
ولی افسوس
به قیمت تمام روزهای رفته
چشم هایــم را بستم
اعتماد کردم…!
بهای سنگینی داشت اعتماد!
هنوز درگیر زخمهایت هستم.
دیدگاه ها (۱)

‏شازده کوچولو به مار گفت : آدمها کجا هستند ؟ آدم در بیابان ا...

برای رسیدن به موفقیت همین امروزبرترس هایتان غلبه کنید.

قایقــټ مےشـۅم ...?بـادبـانـم باشبگـذار هـر چـہ حـرف پشـت سـ...

چیزی بین ماندن و رفتن در گلویم گیر کرده !بین داشتن و نداشتن....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط