خسته نباشی سرنوشت!
خسته نباشی سرنوشت!
روزها یکی پس از دیگری به پایان
می رسند…
و در پی روزها
عمر من…
خسته نباشی سرنوشت.!
می بینی؟!
دست در دستان تو
تمام راه را بیراهه رفتم
شنیدم کسی میگفت:
چشمانت را ببند!
اعتماد کن…
ولی افسوس
به قیمت تمام روزهای رفته
چشم هایــم را بستم
اعتماد کردم…!
بهای سنگینی داشت اعتماد!
هنوز درگیر زخمهایت هستم.
روزها یکی پس از دیگری به پایان
می رسند…
و در پی روزها
عمر من…
خسته نباشی سرنوشت.!
می بینی؟!
دست در دستان تو
تمام راه را بیراهه رفتم
شنیدم کسی میگفت:
چشمانت را ببند!
اعتماد کن…
ولی افسوس
به قیمت تمام روزهای رفته
چشم هایــم را بستم
اعتماد کردم…!
بهای سنگینی داشت اعتماد!
هنوز درگیر زخمهایت هستم.
۴.۰k
۱۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.