خب بریم وانشات بزارم
خب بریم وانشات بزارم
پالتومو پوشیدم و بند کفشمو بستم
از خونه بیرون اومدم و به سمت استودیو حرکت کردم
خیلی ناگهانی مسیرمو به سمت کافه تغییر دادم
تصمیم گرفتم که براش نوشیدنی بگیرم
تا الته سفارش دادم و ازش خواستم که برام توی باکس بذارشون2
از کافه بیرون اومدم و به سمت استودیو رفتم
از قبل یونگیو میشناختم..از قبل از اینکه یونگی به شوگا تبدیل بشه
از طریق نامجون باهاش آشنا شدم
من و یونگی و نامجون و خواهر نامجون اغلب دورهمی دوستانه ای میگرفتیم و
از این طریق به هم نزدیک شدیم
هیچوقت اون شبو یادم نمیره که در خونمو زدن و من با قیافه زخمی یونگی
مواجه شدم
...با بابام دعوام شد و منو-
و اون اولین شبی بود که یونگی خونه من موند و رابطمون شروع شد
از یادآوری اون روز لبخندی رو لبم اومد
به استودیوش رسیده بودم
آروم در زدم و بدون اینکه منتظر جوابش باشم داخل رفتم
میدونستم که بخاطر اون هدفون هایی که توی گوششه چیزی نمیشنوه
چشماشو بسته بود و مشخص بود که داره آهنگ رو گوش میده
باکس رو روی میز گذاشتم و به سمتش رفتم
دستمو دور گردنش حلقه کردم و چونمو روی شونش گذاشتم
از جاش پرید و دستشو روی دستم گذاشت و سرشو به طرفم چرخوندبا دیدن صورتم هدفون رو از سرش درآورد که منم سرمو از شونش جدا کردم
روی میز گذاشتش و بلند شد و صندلی رو دور زد و روبروم ایستاد
لبخند زد و دستشو دور کمرم حلقه کرد و بغلم کرد
سرمو رو سینش گذاشتم و منم بغلش کردم
با حس بدنش سرمایی که توی تنم بود جاشو به گرما داد
یکم توی همون موقعیت بودیم و به سختی از هم جدا شدیم
توی صورتم نگاه کرد و دستشو روی بینیم کشید
سرخ شده-
خندیدم
لباس گرم هم که کم پوشیدی-
اخم کرد
آهنگ جدید؟+
سعی کردم بحثو عوض کنم که متوجه شد و لپمو کشید
دستمو گرفت و نشست رو صندلی و منم روی پاهاش نشوند
آلبوم جدیدمه-
از اینکه میخواست بهم آلبوم رو نشون بده ذوق کردم و رو پاش باال پایین پریدم
خندید که یاد الته ها افتادم و دستمو کشیدم و از روی میز برشون داشتم
الته خریییدمممم+
از توی باکس درش اوردم و دستش دادم
منم یکیشون رو برداشتم و یکم ازش خوردم
هممم چه خوبه+
روی میز گذاشتم و کنجکاو به صفحه کامپیوترش زل زدم
اونم یکم از الته خورد و روی میز گذاشتش
نمیدونم لیریکی که نوشتم واسش خوبه یا نه گوش بده ببین نظر تو چیه-
آهنگ رو پلی کرد و هدفون رو برداشت و روی گوشم گذاشت
Make it right-bts
خیلی موسیقی آرومی داشت و موقع گوش دادنش احساس شیرینی داشتم
...و باالخره رسیدم به پارت یونگی
You are still beautiful
Just hold me silently like you did that day, that time
The reason I survived in hell
It's for you, it was not for me
If you know, don't hesitate and please save my life
I'm thirsty wandering this desert without you
So hurry and grab me quickly
I know the sea without you is the same as a
پالتومو پوشیدم و بند کفشمو بستم
از خونه بیرون اومدم و به سمت استودیو حرکت کردم
خیلی ناگهانی مسیرمو به سمت کافه تغییر دادم
تصمیم گرفتم که براش نوشیدنی بگیرم
تا الته سفارش دادم و ازش خواستم که برام توی باکس بذارشون2
از کافه بیرون اومدم و به سمت استودیو رفتم
از قبل یونگیو میشناختم..از قبل از اینکه یونگی به شوگا تبدیل بشه
از طریق نامجون باهاش آشنا شدم
من و یونگی و نامجون و خواهر نامجون اغلب دورهمی دوستانه ای میگرفتیم و
از این طریق به هم نزدیک شدیم
هیچوقت اون شبو یادم نمیره که در خونمو زدن و من با قیافه زخمی یونگی
مواجه شدم
...با بابام دعوام شد و منو-
و اون اولین شبی بود که یونگی خونه من موند و رابطمون شروع شد
از یادآوری اون روز لبخندی رو لبم اومد
به استودیوش رسیده بودم
آروم در زدم و بدون اینکه منتظر جوابش باشم داخل رفتم
میدونستم که بخاطر اون هدفون هایی که توی گوششه چیزی نمیشنوه
چشماشو بسته بود و مشخص بود که داره آهنگ رو گوش میده
باکس رو روی میز گذاشتم و به سمتش رفتم
دستمو دور گردنش حلقه کردم و چونمو روی شونش گذاشتم
از جاش پرید و دستشو روی دستم گذاشت و سرشو به طرفم چرخوندبا دیدن صورتم هدفون رو از سرش درآورد که منم سرمو از شونش جدا کردم
روی میز گذاشتش و بلند شد و صندلی رو دور زد و روبروم ایستاد
لبخند زد و دستشو دور کمرم حلقه کرد و بغلم کرد
سرمو رو سینش گذاشتم و منم بغلش کردم
با حس بدنش سرمایی که توی تنم بود جاشو به گرما داد
یکم توی همون موقعیت بودیم و به سختی از هم جدا شدیم
توی صورتم نگاه کرد و دستشو روی بینیم کشید
سرخ شده-
خندیدم
لباس گرم هم که کم پوشیدی-
اخم کرد
آهنگ جدید؟+
سعی کردم بحثو عوض کنم که متوجه شد و لپمو کشید
دستمو گرفت و نشست رو صندلی و منم روی پاهاش نشوند
آلبوم جدیدمه-
از اینکه میخواست بهم آلبوم رو نشون بده ذوق کردم و رو پاش باال پایین پریدم
خندید که یاد الته ها افتادم و دستمو کشیدم و از روی میز برشون داشتم
الته خریییدمممم+
از توی باکس درش اوردم و دستش دادم
منم یکیشون رو برداشتم و یکم ازش خوردم
هممم چه خوبه+
روی میز گذاشتم و کنجکاو به صفحه کامپیوترش زل زدم
اونم یکم از الته خورد و روی میز گذاشتش
نمیدونم لیریکی که نوشتم واسش خوبه یا نه گوش بده ببین نظر تو چیه-
آهنگ رو پلی کرد و هدفون رو برداشت و روی گوشم گذاشت
Make it right-bts
خیلی موسیقی آرومی داشت و موقع گوش دادنش احساس شیرینی داشتم
...و باالخره رسیدم به پارت یونگی
You are still beautiful
Just hold me silently like you did that day, that time
The reason I survived in hell
It's for you, it was not for me
If you know, don't hesitate and please save my life
I'm thirsty wandering this desert without you
So hurry and grab me quickly
I know the sea without you is the same as a
- ۱۳.۸k
- ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط