انتقام شیرین
part ₃
کفشاشو در میاره و داخل خونه میشه سمت اتاق بابا میره و در میزنه صدای کلفت و خشنی میاد"بیاتو"
دروباز کرد و رفت تو با صدای آرومی گفت"من اومدم"و سرشو بلند کرد و خیره شد به مینهو که جز یه شلوار گشاد مشکی چیزی تنش نبود
کنار کتفش دستاش کل بدنش کنار لبش کبود شده بود با اشاره ی بابا تیشرتشو برداشت و پوشید و از اتاق بیرون رفت فلیکس رفت جلوی بابا وایساد بابا نشست رو صندلی پشت میزش و خیره شد به صورت فلیکس ۱۴ ساله که به زمین چشم دوخته بود بازم قرار بود حرفای تکراری بزنه و با حرف زدن بابا فهمید که آره
"اگه اون مامان بی همه چیزت ولت نمیکرد سربار من الان برادرت میتونست راحتتر زندگی کنه خودت که میدونی سربار من و اونی تواین خونه جایی نداری هرچه زودتر درستو تموم کن و برو پی کارت" با دستش اشاره کرد که برو فلیکس آروم از اتاق بیرون رفت و درو بست و بعد به مینهو که کنار در وایساده بود خیره شد
مینهو تا فلیکسو دید...
ادامه دارد...
#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان_جیسونگ #سونگمین #چانگبین #فن_فیک #هیونلیکس
کفشاشو در میاره و داخل خونه میشه سمت اتاق بابا میره و در میزنه صدای کلفت و خشنی میاد"بیاتو"
دروباز کرد و رفت تو با صدای آرومی گفت"من اومدم"و سرشو بلند کرد و خیره شد به مینهو که جز یه شلوار گشاد مشکی چیزی تنش نبود
کنار کتفش دستاش کل بدنش کنار لبش کبود شده بود با اشاره ی بابا تیشرتشو برداشت و پوشید و از اتاق بیرون رفت فلیکس رفت جلوی بابا وایساد بابا نشست رو صندلی پشت میزش و خیره شد به صورت فلیکس ۱۴ ساله که به زمین چشم دوخته بود بازم قرار بود حرفای تکراری بزنه و با حرف زدن بابا فهمید که آره
"اگه اون مامان بی همه چیزت ولت نمیکرد سربار من الان برادرت میتونست راحتتر زندگی کنه خودت که میدونی سربار من و اونی تواین خونه جایی نداری هرچه زودتر درستو تموم کن و برو پی کارت" با دستش اشاره کرد که برو فلیکس آروم از اتاق بیرون رفت و درو بست و بعد به مینهو که کنار در وایساده بود خیره شد
مینهو تا فلیکسو دید...
ادامه دارد...
#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان_جیسونگ #سونگمین #چانگبین #فن_فیک #هیونلیکس
- ۱.۷k
- ۲۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط