انتقام شیرین

part ₂
موهای مشکی که روی چشماش ریخته بودن آرنجشو گذاشت رو میز و با انگشتای باریک و کشیده اش به بادیگاردهاش اشاره کرد که برن و بعد همه رفتند و در رو هم بستند دستشو گذاشت رومیز و با انگشتاش میزد رو میز نگاه های گره خورده‌ی فلیکس و هیونجین🥺خسته شد نگاهشو دزدید و اتاقو دید زد
بلند شد و اومد سمت فیلیکس دستشو برد سمت چونه ی فلیکس و گرفت دستش و صورتشو سمت خودش کرد و دوباره همون نگاه سکوت فضا رو فلیکس با گفتن "دستتو بکش حرومزاده" شکست
هیونجین سرشو انداخت پایین و خندید بعد چند لحظه بلند شد دستشو لای موهاش بردوبعد به فلیکس خیره شد و گفت "بنظر خیلی پرو میای" یه نیشخند زد و ادامه داد "خوشم نیومد" و بلافاصله با لگد محکمی فلیکسو نقش بر زمین کرد دوباره رفت سمتشو و یه لگد محکم دیگه نثارش کرد. نشست جلوی صورت قرمز شده ی فلیکس که داشت نفس نفس میزد به فلیکس غرید "فک نکنم این چیزا دیگه خریداری داشته باشه" و تنها چیزی که فلیکس اون لحظه گفت "تویِ حرومزاده" هیونجین با عصبانیت بلند شد و به کاری که برای فلیکس تازگی نداشت شروع کرد به زجر دادن اون و یادآوری خاطرات گذشته...
ادامه دارد...
#استری_کیدز #استی #هیونجین #فلیکس #بنگ_چان #لینو #آی_ان #هان_جیسونگ #سونگمین #چانگبین #فن_فیک #هیونلیکس