#سناریو

وقتی مافیا هستن و ما رو میدزدن


هیسونگ:جرئت فقط در برو ببین باهات چیکار میکنم



جی: از بس سرو صدا کردی خودش ولت کرد که بری



جیک:میخوای بکشمت
ا.ت: نه منو نکش
جیک:پس زنم شو
ا.ت:زن تو عمرا
جیک:از خدات باشه دختره ی دلقک



سونگهون: چقدر خوشگلی
ا.ت:خودم میدونم
سونگهون:به پای من نمیرسی
ا.ت:میرسم
سونگهون:ثابتش کن
ا.ت:چطوری
سونگهون:آلان نه شب می فهمی



سونو: (از این بچه انتظار نداشته باشین)


جونگوون: بهتره رو عصابم راه نری وگرنه زنده نمی مونی



نیکی: داشتی فرار میکردی که تورو دید
میخواستی از دست ددیت فرار کنی این کار درستی نیست امشب بهت میفهمونم که نباید سر پیچی کنی
دیدگاه ها (۲)

#سناریو

آلان دقیقا چرا اینطوری نگاش میکرد چرامنم آدمم دل دارم من اصل...

#سناریو

یکی نیست بحرفیم حوصلم سر رفته

سناریو انهایپن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط