چیزی

چیزی
از تو در من جامانده...
چیزی بزرگ
شبیه یک مشت گره شده...
شبیه یک دل...
میدانم
روزی دوباره
برای پس گرفتنش خواهی امد...
و اینبار
دستانت را رها نخواهم کرد....
دلت را
به قیمت جانم
نگاه داشته ام
شبتــــــــون مث خلوت خیابونا دوستای گلــــــم"
دیدگاه ها (۴)

من ترجیح میدهم تا آخر عمر معشوقه ی مردها باقی بمانم!مردها هم...

دیگراندر تب و تاب شب عیدندولی مثل یک سال گذشتهبه تو مشغولم م...

مادربزرگ میگفتآدمبوی غذایی را بشنفددلـش بخواهدو نداشته باشدش...

در من درختی بود از دوست داشتنت حوالی پاییز رفتی،برگ ریزان شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط