مافیایمن

#مافیای_من
#P6

من میرم زنگ بزنم به دکتر کیم که بیاد
سریع رفتم که گوشی لینو رو بردارم
شماره دکتر کیم ‍و گرفتم که بعد از چند بوق جواب داد
س....سلام دکتر کیم
سریع خودتونو برسونید اینجا
یهو صدای افتادن ی چیزی از تو حال اومد
سونگمین:بله؟؟؟؟؟
چیزی شده؟؟؟؟
هان:
«با گریه»
لینوووووووووو
لینو......لینو بیدار شو
لینو لطفا.....
فقط داشت ازش خون می‌رفت
سونگمین:با داد هان فهمیدم که حتما اتفاقی برای رئیس افتاده
با تموم سرعت خودمو رسوندم به اتاق رئیس
دیدم در بازه و رو زمین پُر خون ‍ه
سریع رفتم داخل دیدم رئیس سر زمین ‍ه و کلی خون ازش رفته
چ.......چی شده
ر......رئیس.......رئیس بیدار شید
هان:
«با گریه»
آقای کیم.....لینو........حالش خوب میشه؟؟؟؟؟
هق هق گریه میکردم
سونگمین:خب.....راستش باید وضعیت ‍شو چک کنم
الان نمیتونم چیزی بهت بگم
هان:
«با گریه»
یعنی ممکنه اتفاق بدی براش بیافته؟؟؟
سونگمین:نمیخواد انقد نگران رئیس باشی
من یکی از بهترین دکتر های کره ‍م
هرطور ‍م که شده من رئیس ‍و نجات میدم
هان:
«با گریه»
انگار لینو خیلی حالش بده
اگه.....اگه خوب نشه چی؟؟؟؟
یهو در باز شد ‍و بنگ چان اومد داخل
سونگمین:ر...رئیس بنگ....
بنگ چان:
«نفس نفس زنان»
ل.......لینو

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۰)

#مافیای_من #P7برگشتم سمت هان ‍و دیدم داره گریه میکنهرفتم بغل...

#مافیای_من #P8«با ترس»هان؟؟؟چی شده؟؟؟خواب دیدی؟؟؟هان:«با گری...

#مافیای_من #P5صبح بیدار شدم و دیدم لینو دیشب جا به جا شده و ...

#مافیای_من #P9هان:«با ترس و بغض»ل....لینو چی؟؟؟لینو چش شده ه...

#مافیای_من#P16هان:دلت میخواد بزنمت؟؟لینو:«خنده»«گوشی لینو زن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط