پارت ۱۲
پارت ۱۲
آریانا :حالم خوب نبود تموم بدنم زخم بود و کبود آرسام درو باز کرد ووارد پاشو کجا گفتم پاشو (داد)باشه بلند شدم اماتوانشو نداشتم آرسام گرفتم و بردم سمت یکی از اتاقاوارد اتاق شدیم برو حموم کن سریع بعداون لباسارو بپوش تنت و بیا پایین و محکم درو کوبیدو رفت رفتم سمت لباس و کاور بازکردم ی لباس عقد خوشگل و ساده بود(عکسشو استوری میکنم )ولی من نمی خواستم با آرسام ازدواج کنم نه اینکه دوسش نداشته باشم ولی اگه قرار باشه اینجوری پیش بره من فقط میمیرم ......
آرسام :
آرش عاقدو خبر کردی آره خوبه وقتی اومد همه برین بیرون باشه ۲۰ دقیقه بعد آریانا اومد پایین واقعا زیبا شده بود ولی بخاطر کوتاکا مجور شدم لباس بسته بگیرم که جای زخماش معلوم نشه نبخشیده بودمش اما می خواستم برش گردونم ایران پدرو مادرش فوت کرده بودند ومی خواستم بهش بگم اما چون پدرم خیلی دوسش داشت گفت عقدش کنم پدرو مادرم دوست داشتن که آریانا عروسشون شه حتی پدرم خبر داشته که آریانا اومده روسیه آقای آرسام هخامنش قبول می کنید ...........
آریانا :حالم خوب نبود تموم بدنم زخم بود و کبود آرسام درو باز کرد ووارد پاشو کجا گفتم پاشو (داد)باشه بلند شدم اماتوانشو نداشتم آرسام گرفتم و بردم سمت یکی از اتاقاوارد اتاق شدیم برو حموم کن سریع بعداون لباسارو بپوش تنت و بیا پایین و محکم درو کوبیدو رفت رفتم سمت لباس و کاور بازکردم ی لباس عقد خوشگل و ساده بود(عکسشو استوری میکنم )ولی من نمی خواستم با آرسام ازدواج کنم نه اینکه دوسش نداشته باشم ولی اگه قرار باشه اینجوری پیش بره من فقط میمیرم ......
آرسام :
آرش عاقدو خبر کردی آره خوبه وقتی اومد همه برین بیرون باشه ۲۰ دقیقه بعد آریانا اومد پایین واقعا زیبا شده بود ولی بخاطر کوتاکا مجور شدم لباس بسته بگیرم که جای زخماش معلوم نشه نبخشیده بودمش اما می خواستم برش گردونم ایران پدرو مادرش فوت کرده بودند ومی خواستم بهش بگم اما چون پدرم خیلی دوسش داشت گفت عقدش کنم پدرو مادرم دوست داشتن که آریانا عروسشون شه حتی پدرم خبر داشته که آریانا اومده روسیه آقای آرسام هخامنش قبول می کنید ...........
۴.۱k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.