به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم

به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم
و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود
اگر فریاد مرغ و سایه‌ی علفم
در خلوت تو این حقیقت را باز می یابم

خسته ، خسته ، از راهکوره های تردید می آیم
چون آینه یی از تو لبریزم
هیچ چیز مرا تسکین نمی دهد
نه ساقه‌ی بازوهایت
نه چشمه های تنت

بی تو خاموشم ، شهری در شبم
تو طلوع می کنی
من گرمایت را از دور می چشم
و شهر من بیدار می شود

با غلغله ها ، تردیدها ، تلاشها
و غلغله های مردد تلاشهایش
دیگر هیچ چیز نمی خواهد مرا تسکین دهد

دور از تو من شهری در شبم
ای آفتاب
و غروبت مرا می سوزاند
من به دنبال سحری سرگردان می گردم

تو سخن نمی گویی
من نمی شنوم
تو سکوت می کنی
من فریاد می زنم
با منی ، با خود نیستم
و بی تو خود را نمی یابم
دیگر هیچ چیز نمی خواهد
نمی تواند تسکینم بدهد

اگر فریاد مرغ و سایه‌ی علفم
این حقیقت را در خلوت تو باز یافته ام
حقیقت بزرگ است
و من کوچکم
با تو بیگانه ام
فریاد مرغ را بشنو
سایه‌ی علف را با سایه ات بیامیز
مرا با خودت آشنا کن
بیگانه‌ی من
مرا با خودت یکی کن❤
#یکشنبه_۲۹_اُردیبهشت_۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)

آهنگ جدید و فوق‌العاده زیبا از آرون افشار بنام #دلشورهhttps:...

آهنگ فوق‌العاده زیبا و دوستداشتنی از علیرضا طلیسچی بنامِ #زن...

این است عطر خاکستری هوای که از نزدیکی صبح سخن می گویدزمین آب...

چقدر دلتنگ حضورت هستم داداشم..:-(( #کاش_تصویرت_هم_نفس_میکشید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط