این است عطر خاکستری هوای که از نزدیکی صبح سخن می گوید

این است عطر خاکستری هوای که از نزدیکی صبح سخن می گوید
زمین آبستن روزی دیگر است
این است زمزمه سپیده
این است آفتاب که بر می آید
تک تک ، ستاره ها آب می شوند
و شب
بریده بریده
به سایه های خرد تجزیه می شود
و در پس هر چیز
پناهی می جوید
و نسیم خنک بامدادی
چونان نوازشی ست

عشق ما دهکده ای که هرگز به خواب نمی رود
نه به شبان و
نه به روز
و جنبش و شور حیات
یک دم در آن فرو نمی نشیند
هنگام آن است که دندان ها تو را
در بوسه ئی طولانی
چون شیری گرم
بنوشم

تا دست تو را به دست آرم
از کدامین کوه می بایدم گذشت
تا بگذرم
از کدامین صحرا
از کدامین دریا می بایدم گذشت
تا بگذرم
روزی که این چنین به زیبایی آغاز می شود
به هنگامی که آخرین کلمات تاریک غم نامه ی گذشته را با شبی
که در گذر است به فراموشی ی باد شبانه سپرده ام
از برای آن نیست که در حسرت تو بگذرد
تو باد و شکوفه و میوه ی، ای همه ی فصول من
بر من چنان چون سالی بگذر
تا جاودانگی را آغاز کنم...
#یکشنبه_۲۹_اُردیبهشت_۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)

به تو سلام می کنم کنار تو می نشینمو در خلوت تو شهر بزرگ من ب...

آهنگ جدید و فوق‌العاده زیبا از آرون افشار بنام #دلشورهhttps:...

چقدر دلتنگ حضورت هستم داداشم..:-(( #کاش_تصویرت_هم_نفس_میکشید...

#۲۸تلخِ_اُردیبهشت... #کاش_میشد_که_با_معجزه‌ای_برگردی_ککالی😢 ...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط