زندگی شاید

زندگی ، شاید ،
شعرِ پدرم بود که خواند

چایِ مادر که مرا گرم نمود
نانِ خواهر که به ماهی ها داد

زندگی ، شاید ،
لبخندیست که دریغش کردیم !

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۲)

وقتی‌ دلت مثل من ترک برداشتدیگر آمدن یا رفتنبودن یا نبودنهیچ...

ﺧﻮﺑﻢ...ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ.ﺍﺷﮑﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﻡ.ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ.ﻧﺒﻮﺩﻧﻬ...

دری را اگر قفــل دیدینه بتــرس نه نا امیــــد باشاگر قرار بو...

به عالم هرکه رابینم زدل دردوغمی دارهزدست غم منال ای دلکه غم ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۳

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۷ / صفحه پنجم :ذوق و شوق تمام وجودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط