دوست دختر لجباز من
دوست دختر لجباز من
پارت ۴
چند دقیقه بهم زل زده بودیم بعدش به خودم اومدم گفتم
€چیکار میکنید
میخواستم خودم رو نجات بدم که محکم تر چسبوندتم به دیوار گفت
£انقدر ول نخور کاریت ندارم فقط میخوام یه چیزی بهت بگم
€خب بگو میشنوم بگو
£خب راستش ...... من ازت ..خوشم میاد با من وارد رابطه میشی
رفتم تو شک وات یعنی چی کراسم داره بهم میگه بیا باهم وارد رابطه شیم عرررررررررررر هل شده بودم نمیدونستم چی بگم با هول گفتم
€اوم آره ...نه ..آره. نه ..نه ..آره اهههههههه اصلا نمیدونم
£آخرش آره یا نه کدوم؟
€اوممممم آره باهات قرار میزارم
که یهو لباش رو رو لبام گذاشت چشمام از کاسه داشت میزد بیرون هنوزم تو شوک بودم نمیدونستم چیکار کنم واییییی خداااا
تهیونگ لب پایینم رو گاز گرفت فهمیدم منظورش اینکه همکاره کنم منم شروع کردم هن کاری بعد ۲ مین از هم جدا شدیم
ویو ات
وای خدا این لیسا چرا انقدر طولش داد حتما رفته با یه نفر حرف میزنه ایششش (نخیر ات خانم داره با دوست پسرش خوش میگذرونه😅) حوصلم داشت سر میرفت رفتم پیش پدرم و عمو نامی و یونگی دیدم یه پسره هم پیششون نشسته منم رفتم پیششون که دیدم این همون پسره اخمو هست ایششش هنوز هم همین حالت رو داره رفتم نشستم سلام کردم که پسره گفت
_آقای کیم دختر زیبایی دارید
بعدش رو به من گفت میتونم بیشتر باهاتون آشنا شم خانم کیم
+نخیر خوشم نمیاد با غریبه ها آشنا شم
_اوکی آقای کیم با اجازه تون من میرم
÷بفرمایید آقای جانگ
ویو جیهوپ
ایشششش دختره لجباز تا به حال کسی جرعت نکرده بود اینجوری با من حرف بزنه بزار وقتی آوردمت پیش خودم آدمت میکنم ببینم اون موقع هم جرعت داری اینجوری با من حرف بزنی یا نه
شرایط ۵ تا کامنت ۷ تا لایک
پارت ۴
چند دقیقه بهم زل زده بودیم بعدش به خودم اومدم گفتم
€چیکار میکنید
میخواستم خودم رو نجات بدم که محکم تر چسبوندتم به دیوار گفت
£انقدر ول نخور کاریت ندارم فقط میخوام یه چیزی بهت بگم
€خب بگو میشنوم بگو
£خب راستش ...... من ازت ..خوشم میاد با من وارد رابطه میشی
رفتم تو شک وات یعنی چی کراسم داره بهم میگه بیا باهم وارد رابطه شیم عرررررررررررر هل شده بودم نمیدونستم چی بگم با هول گفتم
€اوم آره ...نه ..آره. نه ..نه ..آره اهههههههه اصلا نمیدونم
£آخرش آره یا نه کدوم؟
€اوممممم آره باهات قرار میزارم
که یهو لباش رو رو لبام گذاشت چشمام از کاسه داشت میزد بیرون هنوزم تو شوک بودم نمیدونستم چیکار کنم واییییی خداااا
تهیونگ لب پایینم رو گاز گرفت فهمیدم منظورش اینکه همکاره کنم منم شروع کردم هن کاری بعد ۲ مین از هم جدا شدیم
ویو ات
وای خدا این لیسا چرا انقدر طولش داد حتما رفته با یه نفر حرف میزنه ایششش (نخیر ات خانم داره با دوست پسرش خوش میگذرونه😅) حوصلم داشت سر میرفت رفتم پیش پدرم و عمو نامی و یونگی دیدم یه پسره هم پیششون نشسته منم رفتم پیششون که دیدم این همون پسره اخمو هست ایششش هنوز هم همین حالت رو داره رفتم نشستم سلام کردم که پسره گفت
_آقای کیم دختر زیبایی دارید
بعدش رو به من گفت میتونم بیشتر باهاتون آشنا شم خانم کیم
+نخیر خوشم نمیاد با غریبه ها آشنا شم
_اوکی آقای کیم با اجازه تون من میرم
÷بفرمایید آقای جانگ
ویو جیهوپ
ایشششش دختره لجباز تا به حال کسی جرعت نکرده بود اینجوری با من حرف بزنه بزار وقتی آوردمت پیش خودم آدمت میکنم ببینم اون موقع هم جرعت داری اینجوری با من حرف بزنی یا نه
شرایط ۵ تا کامنت ۷ تا لایک
۴.۴k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.