قسمت دهم

قسمت دهم
در کلاس بودیم .حوالی عصر بود که صدای تیر و شلیک گلوله بسیار، سبب شد بچه‌ها و اساتید از کلاس بریزند بیرون. همه در راهروها و حیاط مدرسه حکیم نظامی جمع شده بودیم.
خبر آوردند که در "چهارراه بیمارستان" درگیری شده است . صدای مداوم شلیک‌ها سبب شد بچه‌ها بخواهند مدرسه را ترک کنند. ولی آقای فاطمی مدیر مدرسه، در یک آن در اصلی مدرسه را قفل کرد و بلند داد زد:" کسی حق رفتن از مدرسه رو نداره تا اوضاع آرام بشه."
همه بچه‌ها حیران از هم سوال می‌کردند. تا دو _ سه روز پیش از آن به خاطر مقاله‌ای که در روزنامه آن زمان نوشته شده بود، قم ملتهب بود و هر روز منزل یکی از مراجع تظاهرات بود. تا اینکه در روز نوزدهم دی ماه این تظاهرات آرام تبدیل به درگیری شد.
خیلی از مردم در آنجا به شهادت رسیدند .کم کم که هوا رو به غروب می‌رفت، آقای فاطمی تک تک بچه‌ها را مرخص کرد .من و محسن هم با یکی دو نفر دیگر با دوچرخه خودمان از در مدرسه زدیم بیرون ، سر چهارراه که رسیدیم، دیدیم خیابان پر است از کفش و نعلین و عبا و کتاب و عمامه .
یک دفعه یک گروهبان رسید و شروع کرد ما را سین جیم کردن که "شما از کجا می‌آمدید؟"
گفتیم :" ما مدرسه حکیم نظامی درس می‌خوانیم، همین بغل، خبر نداشتیم چی شده .تازه ما رو تعطیل کردن ."
گفت :" سریع برید، اینجا نمونید که خونتون پای خودتونه" بهت و حیرت در چهره همه، از جمله محسن مشهود بود.
از هر کوچه‌ای می‌خواستیم برویم، یک عده سرباز و ضد شورش در آنجا غرق کرده بودند تا حوالی شب ما در کوچه پس کوچه‌های اطراف خیابان ارم حیران و ویلان بودیم تا اینکه از کوچه‌های اطراف گذر خان خودمان را رساندیم به چهار مردان. بعد هر کدام به سمت خانه‌مان رفتیم. روز عجیبی بود !!
غلامرضا جندقی
..... ادامه دارد
#برگی_از_خاطرات_شهید_محسن_فخری_زاده
#پهلوی_دیکتاتور_بدون_روتو‌ش
#قیام_۱۹_دی_قم
#فخر_مقدس
#شهید_محسن_فخری_زاده
#قاسم_سلیمانی_فیزیک_هسته_ای_شهید_فخری_زاده
دیدگاه ها (۰)

هر غلطی که اون موقع میکردن ، امروز میچسبونند به نظام

قسمت یازدهمروزهای منتهی به انقلاب، مسیرهایی که از قبل در گر...

نجاسات نفوذی ، دیوثهای سیاسی

قسمت سی و ششم مستند برنامه شیطان را ببینید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط