فرشته رانده شده 🎭پارت ۲
فرشته رانده شده 🎭پارت ۲
پرش زمانی به دو ساعت بعد: بلاخره رسیدممم خونهههههه وایییی پاهام شکست ولی خدا رو شکر یک کار توی کافی شاپ پیدا کردم از هفته دیگه قرار برم سر کارررر
بعدم رفتم توی اتاقم لباس خونه ایم رو پوشیدم
https://s8.uupload.ir/files/save_۲۰۲۴۰۸۱۷_۱۸۳۶۱۴_kfn5.jpg
لباس خواب رینا 👆
بعد هم رفتم نودل درست کنم و اب رو گذاشتم جوش بیاد و تا اون موقع رفتم چمدونم رو ببندم که فردا برم خونه کیوکو بهش پیام داده بودم گفتش که برم خونش حتما خوبه بلاخره از این جهنم میام بیرون از دست بوتن اونی چان هام اون سانزو و همشون راحت میشم دیگه کتک نمی خورممممم
رفتم نودل درست کردم و خودم بعد هم رفتم خوابیدم
.
.
.
.
.
صبر کن من کجام...
ران: رینااا واسا ندوو
ریندو: بدو رینااااا
رینا: باد بادکنکم رفت توی درخت اونی چان
ران: اشکال نداره کوچولو
.
.
.
.
یهو از خواب پریدم
رینا: اه..اه.. لعنتی این چه خوابی بود
بعد هم پاشدم حاظر شدم آرایش کردم و لباس پوشیدم
https://s8.uupload.ir/files/save_۲۰۲۴۰۸۱۷_۱۸۳۶۲۰_zcp3.jpg
لباس رینا 👆
برای آخرین بار به خونه نگاه کردم... خاطره ها دردا..واسا همش فقط درد بود البته همش تقصیر منه نباید بدنیا می اومدم...دلم واسشون تنگ میشه
رینا: سایانورا اونی چان نی سان
و بعد رفتم از خونه بیرون که گوشیم زنگ خورد کیوکو بود
رینا: موشی موشی کیوکو
کیوکو: رینااا کجاییییییییییی
رینا: دارم میام توی راهم
کیوکو: آهااا خوب سر راه واسم نودل بگیر که بخوریم
رینا: هاییی جانههه
کیوکو: جانههه
و قطع کردم و یک نفس عمیق کشیدم و رفتم خونه کیوکو
پرش زمانی به فردا صبح
از زبون ران
اه لعنتی بدنم درد می کنه باید رینا بگم پماد بزنه دلم لک زده واسه غذا هاش
با ریندو رفتیم داخل خونه ولی خیلی ساکت بود برقا هم خاموش بود.....پس رینا کوش؟!
ریندو: ریناااا کجاییی
ران: رینا دختر کدوم گوری رفتیی
رفتم توی اتاقش یک نامه پیدا کردم روی میزش
______________________________________________
. بردار های عزیزم اگه این نامه رو می خونین یعنی من از .
. اون خونه رفتم ببخشید اگر بیش از حد بودم میدونم از .
. من متنفرین ولی خوب ببخشید که بدنیا اومدم از وقتی .
. مامان بابا مردن همه چیز خیلی عوض شده منم دیگه .
. خسته شدم از کتک خوردن لطفاً دنبالم نیاین من خوبم .
. از طرف خواهر شما رینا. .
______________________________________________
حس کردم کل دنیا روی سرم خراب شد... یک لحظه حس کردم گونه هام خیسه ریندو اومد و نامه رو ازم گرفت و خوند دوتا مون بهم دیگه نگاه کردیم ما بدون دختر کوچولو مون چیکار کنیم ها؟!
پرش زمانی به دو ساعت بعد: بلاخره رسیدممم خونهههههه وایییی پاهام شکست ولی خدا رو شکر یک کار توی کافی شاپ پیدا کردم از هفته دیگه قرار برم سر کارررر
بعدم رفتم توی اتاقم لباس خونه ایم رو پوشیدم
https://s8.uupload.ir/files/save_۲۰۲۴۰۸۱۷_۱۸۳۶۱۴_kfn5.jpg
لباس خواب رینا 👆
بعد هم رفتم نودل درست کنم و اب رو گذاشتم جوش بیاد و تا اون موقع رفتم چمدونم رو ببندم که فردا برم خونه کیوکو بهش پیام داده بودم گفتش که برم خونش حتما خوبه بلاخره از این جهنم میام بیرون از دست بوتن اونی چان هام اون سانزو و همشون راحت میشم دیگه کتک نمی خورممممم
رفتم نودل درست کردم و خودم بعد هم رفتم خوابیدم
.
.
.
.
.
صبر کن من کجام...
ران: رینااا واسا ندوو
ریندو: بدو رینااااا
رینا: باد بادکنکم رفت توی درخت اونی چان
ران: اشکال نداره کوچولو
.
.
.
.
یهو از خواب پریدم
رینا: اه..اه.. لعنتی این چه خوابی بود
بعد هم پاشدم حاظر شدم آرایش کردم و لباس پوشیدم
https://s8.uupload.ir/files/save_۲۰۲۴۰۸۱۷_۱۸۳۶۲۰_zcp3.jpg
لباس رینا 👆
برای آخرین بار به خونه نگاه کردم... خاطره ها دردا..واسا همش فقط درد بود البته همش تقصیر منه نباید بدنیا می اومدم...دلم واسشون تنگ میشه
رینا: سایانورا اونی چان نی سان
و بعد رفتم از خونه بیرون که گوشیم زنگ خورد کیوکو بود
رینا: موشی موشی کیوکو
کیوکو: رینااا کجاییییییییییی
رینا: دارم میام توی راهم
کیوکو: آهااا خوب سر راه واسم نودل بگیر که بخوریم
رینا: هاییی جانههه
کیوکو: جانههه
و قطع کردم و یک نفس عمیق کشیدم و رفتم خونه کیوکو
پرش زمانی به فردا صبح
از زبون ران
اه لعنتی بدنم درد می کنه باید رینا بگم پماد بزنه دلم لک زده واسه غذا هاش
با ریندو رفتیم داخل خونه ولی خیلی ساکت بود برقا هم خاموش بود.....پس رینا کوش؟!
ریندو: ریناااا کجاییی
ران: رینا دختر کدوم گوری رفتیی
رفتم توی اتاقش یک نامه پیدا کردم روی میزش
______________________________________________
. بردار های عزیزم اگه این نامه رو می خونین یعنی من از .
. اون خونه رفتم ببخشید اگر بیش از حد بودم میدونم از .
. من متنفرین ولی خوب ببخشید که بدنیا اومدم از وقتی .
. مامان بابا مردن همه چیز خیلی عوض شده منم دیگه .
. خسته شدم از کتک خوردن لطفاً دنبالم نیاین من خوبم .
. از طرف خواهر شما رینا. .
______________________________________________
حس کردم کل دنیا روی سرم خراب شد... یک لحظه حس کردم گونه هام خیسه ریندو اومد و نامه رو ازم گرفت و خوند دوتا مون بهم دیگه نگاه کردیم ما بدون دختر کوچولو مون چیکار کنیم ها؟!
۵.۳k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.