هیولای دوست داشتنی من
هیولای دوست داشتنی من(:
پارت ۱
نزدیک ساعت ۳ نصف بود که یهو با صدای خش خش عجیبی از خواب پریدم ..بدنم میلرزید ...صدای خش خش از زیر تخت میومد ..چراغ قوه م رو برداشتم و خم شدم تا زیر تخت رو ببینم ...خیلی تاریک بود تا خواستم چراغ قوه م رو روشن کنم صدای عجیبی من رو صدا زد ...تنها چیزی که میدیدم دوتا چشم بود که برق میزدن ..
/سلام ..دوست داری باهام دوست بشی؟...
تو کی هستی؟....
/نترس من دوستت هستم ...من اینجا خیلی تنهام ...به جز من کسای دیگه ای هم اینجا هستن ....چراغ قوه ت رو روشن نکن....مادر و پدرت هم صدا نکن
چرا؟
/بیخیال ...دوست داری باهام بازی کنی؟...یا سفر کنیم به دنیای زیرین ....
اهوم ...
ادامه دارد...
ببخشید اگه چرت بود
پارت ۱
نزدیک ساعت ۳ نصف بود که یهو با صدای خش خش عجیبی از خواب پریدم ..بدنم میلرزید ...صدای خش خش از زیر تخت میومد ..چراغ قوه م رو برداشتم و خم شدم تا زیر تخت رو ببینم ...خیلی تاریک بود تا خواستم چراغ قوه م رو روشن کنم صدای عجیبی من رو صدا زد ...تنها چیزی که میدیدم دوتا چشم بود که برق میزدن ..
/سلام ..دوست داری باهام دوست بشی؟...
تو کی هستی؟....
/نترس من دوستت هستم ...من اینجا خیلی تنهام ...به جز من کسای دیگه ای هم اینجا هستن ....چراغ قوه ت رو روشن نکن....مادر و پدرت هم صدا نکن
چرا؟
/بیخیال ...دوست داری باهام بازی کنی؟...یا سفر کنیم به دنیای زیرین ....
اهوم ...
ادامه دارد...
ببخشید اگه چرت بود
- ۱.۱k
- ۲۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط