⛓️بد بوی 🔮 پارت 8

⛓️بد بوی 🔮 پارت 8
ا/ت:باشه پاشو بریم از دست این دختره سرم درد گرفت چقدر جیق جیق میکنه
لیا:همون مین هو بود چی بود
ا/ت:اره مین هو
لیا:مین هو 😂😂😂😂😂
ا/ت:چته مریض و روانی
لیا:😅😅 مین هو حریف تو نمیشه
ا/ت:خوب حالا
لیا:تو به من میگه زبونت شیش متره اما من با شیش متر زبون حریف تو نمیشم چه برسه به اون
ا/ت:تموم شد
لیا:اره
ا/ت:بریم
رفتیم کلاس اکیپم اونجا بودن
جیمین:اکثرا یعنی 99%اونایی که زشتن صورتشن رو میپوشونن به اندازه تو زبون دراز ندیدم
ا/ت: سلام من ادم زشتی هستم که صورتشو میپوشونه و زبون درازم هست خوشبختم آقای دختر باز
دستم رو برای دست دادن بردم جلو برخلافِ تصورم
جیمین :منم همون آقای دختر بازم
بهم دست داد و اخرش فشار کوچیکی به دستم داد
جیمین :ازین به بعد بهت میگم زبون دراز زشت
ا/ت: باشه😏
اومدم سر میزنم قیافه مین هو واقعا دیدنی بود اخرش که داشت منفجر میشد حمله کرد سمتم که جیمین گرفتش
مین هو :که دختر بازه ها کی وایسا دختر باز رو نشونت بدم دختره هرزه
ا/ت:عا ادمای زشت مثل من که هرزه نمیشن کی میخواد با آدمای زشتی مثل من باشه اونا یه خوشک مثل تو میخوان هرزه بودن به من نمیاد به تو میاد خوشکله
جیمین بردش بیرون
لیا:ببخشید خانم هرزه
ا/ت:من زبون دراز زشت بودم اون خوشکله هرزه بود
لیا:عا عا ببخشید زبون دراز زشت
ته و کوک با پوزخند از کلاس رفتن بیرون
من و لیا هم وسایلمون رو جمع کردیم اومدیم دم در مدرسه
مین هو:اوپا کارت چقدر طول میکشه کی بیام پیشت
جیمین :امروز نمیشه کار دارم
مین هو:باشه
خودشو زد به ناراحتی ولی معلومه اونم دیگه از جیمین خسته شده امشب به یکی دیگه بده 😏
عه این یوپ اومده دنبالم
🔮